دارد بهار میرسد اما بدون تو
دارد بهار میشود آقا بدون تو
بار دگر بهار و هیاهوی تازگی
بار دگر شکفتن گل ها بدون تو
سال گذشته لحظه ی تحویل سال نو
گفتم چه سود شادی دنیا بدون تو
دارد بهار میرسد اما بدون تو
دارد بهار میشود آقا بدون تو
بار دگر بهار و هیاهوی تازگی
بار دگر شکفتن گل ها بدون تو
سال گذشته لحظه ی تحویل سال نو
گفتم چه سود شادی دنیا بدون تو
سررسیدی که تا چندی قبل، پر بود از شعرهایی که آن ها را با تمام وجود گفته بود، اما ورق به ورق با ناامیدی و ناتوانی پاره پاره اش کرده بود، این روزها شده بود دفتر چرک نویس ناملایماتش...
با خودش همراهش داشت! چه در خانه بود، چه در سفر.... چه وقتی می خواست
آخرین قدم هایش را به سمت پرتگاه بردارد...
امروز روز امور تربیتی است... روز افرادی که نقششان در مدرسه ها دقیقاً پیرامون مسائل فرهنگی و تربیتی تعریف می شود.
معاون تربیتی دبیرستان ما، جناب آقای جهدآسا یکی از نیروهای زحمت کش و خدوم این عرصه است که الحق و الانصاف، اثر اخلاص فعالیت او در چنین مدرسه ای با موقعیت حساسی که دارد (دبیرستان نمونه دولتی رشد پسران - منطقه 16 تهران - اولین مدرسه نمونه دولتی کشور - تأسیس در سال 1364 ) کاملاً مشهود و بارز است...
دیروز در دبیرستان از ایشان تقدیری به عمل آمد و بنده در وصف زحمات ایشان شعری سرودم و در این برنامه به اجرا درآمد که به شرح زیر است:
صبحا از ساعت هفت وقتی میاد به مدرسه
با خودش فکر می کنه امروز به کاراش می رسه؟
یه نگاه میندازه به میزشو سر تکون میده
با یه یاعلی دلش رو دست آسمون میده
سر و کله میزنه از سر صبح تا به غروب
با همه جور بچه ای، بچه ی بد، بچه ی خوب.
دارم به حال زار خودم گریه می کنم
بر روز و روزگار خودم گریه می کنم
من توبه ها شکسته ام و باز نادمم
بر عهد بیشمار خودم گریه می کنم
یابن الحسن فدای تو هستی من تمام
بر دار و بر ندار خودم گریه می کنم