دزدها هم به دنبال دزدند...
روز شنبه 21 خرداد 1390در روزنامه ایران، در ویژه نامه ای سیاسی تحت عنوان « گزارش تحقیقی روزنامه ایران درباره جنگ روانی علیه دولت » با تیتر « جن گیرها و رمال ها را چه کسانی به دولت احمدی نژاد منتسب کردند »، تعدادی از عاملان جریان انحرافی، واقعیات رخ داده را طوری بیان کردند که به نفع خودشان به نظر برسد. البته خیلی هم زیرکانه عمل نکرده اند و با کمی دقت و بالا و پایین کردن مطلب، به راحتی می توان به این عملکرد معمول در جنگ رسانه ای (ایجاد فضای مبهم با استفاده از واقعیات و تبیین هدف القایی« دقیقاً کاری که BBC انجام می دهد») پی برد. در ذیل به چند مورد اشاره می شود:
به ادامه مطلب مراجعه کنید.
1- در ابتدای متن با در کنار هم قرار دادن نام دکتر احمدی نژاد و لیدر جریان انحرافی، یعنی اسفندیار رحیم مشایی، سعی بر یکسو نشان دادن عملکردهای این دو نفر و در واقع وابسته به هم نشان دادن این دو نفر می شود؛ منظور این است که با توجه به ادامه مطلب، اتهامات وارده طوری بیان می شود که خواننده فکر می کند این حرف ها و گفته های بیان شده خطاب به احمدی نژاد است. باید گفت سعی می شود از همین ابتدا مشایی و دکتر احمدی نژاد مخاطب یک ماجرا مطرح می شوند و اگر در ادامه جمله ای علیه دکتر احمدی نژاد گفته شد، مخاطب آن را به مشایی هم نسبت دهد و بالعکس.
2- در ادامه از سریالی سیاسی صحبت می شود که قصد آن تخریب دکتر احمدی نژاد با نسبت دادن خرافه گرایی به ایشان است. در همین مضمون برای به تصویر کشیدن قسمت های مختلف این سریال و بیان مراحل به اجرا درآوردن آن، 12 پرده تعریف می شود. در بیان پرده ها اشتباهی رخ داده است که یا بسیار احمقانه است یا عمداً و با قصد شومی که برای آینده در ذهن آدمی متصور می شود رخداده است؛ همان طور که بیان شد، این پرده ها نقد و بررسی مراحل اجرای سریالی سیاسی علیه دولت است؛ اما در همان پرده اول ( والبته چند پرده دیگر) بیاناتی از رهبر معظم انقلاب که محتوای حمایت از دولت را دارد آورده می شود. گفتنی است مسلماً قصد نویسندگان از آوردن این بیانات، توافق رهبری با عملکرد دولت و به مضمون جریان انحرافی است. البته با همان تزی که بیان شد، طوری این مطالب استفاده شده که خواننده تصور کند، حمایت رهبری از دکتر احمدی نژاد، بالتبع حمایت از مشایی را هم به دنبال دارد. این اشتباه ساده لوحانه بیانگر تعجیل نویسندگان در تهیه این مطلب را نشان می دهد.
البته خاطر نشان می کنم از ایشان بر می آید که در آینده ای نه چندان دور، همین مطالب را واقعاً جزئی از مراحل آن سریال سیاسی بیان کنند و رهبری را هم متهم به ایفای نقش در جنگ روانی علیه آنان کنند... والله علیم بذات الصدور
3- استفاده از لفظ " امام خامنه ای " یا " مولا " برای فریب خواننده جهت ساختن تصویری دروغین از تبعیت این جریان از مقام رهبری بسیار واضح و آشکار است. چرا که اگر واقعاً مقام عظمای ولایت برای این جریان، مقام " امام " یا " مولا " را داشتند در جریاناتی که در ادامه بیان می شود تبعیتشان را نشان می دادند: " علی رغم عدم صلاحدید رهبری به استفاده از لیدر جریان انحرافی، یعنی اسفندیار رحیم مشایی در بدنه دولت، این شخص در دولت ماند و ریاست دفتر ریاست جمهوری را پذیرفت؛ چه بسا قدرتی که وی در دست داشت از معاون اول ریاست جمهور هم بسی بیشتر بوده و هست." " ماجرای یاوه گویی وی در اظهاراتش نسبت به رژیم غاصب صهیونیستی که حتی یک بار هم اذعان به اشتباه بودن آن ماجرا نداشت و آن قدر توجیه و تفسیر نمود که خود مقام معظم رهبری در نماز جمعه با عنوان کردن این ماجرا در لفافه تحت جمله " حالا یک نفر غلطی هم کرد " اشتباه بودن محض این ماجرا را گوشزد کردند. البته باید گفت با اظهاراتی که مقامات ارشد اطلاعاتی کشور احتمال ارتباط وی با اسرائیل و آمریکا را در ذهن متصور می سازد، بعید هم بود که وی گفته ی خود را اشتباه بیان کند. " " توهین محض و مستقیم به شخصی مثل علامه آیت الله مصباح یزدی که از سوی مقام معظم رهبری نه در گذشته ها دور که در همین ایام نزدیک فردی با بصیرت و آگاه به مسائل روز معرفی شدند و تا آنجاکه ایشان، علامه را مطهری زمان خواندند و حتی فرمودند: " من به شخصه قدر ایشان را می دانم " . " و...
4- پرده اول تماماً مربوط به اتفاقات ایام فتنه است که در آن زمان، با توزیع مستندی با عنوان " 90 سیاسی " و همچنین در مناظره با میرحسین موسوی " ام الفتنه 88" اقدام به تخریب شدیدالحن دکتر احمدی نژاد شده بود. باید گفت که اولاً این اتفاق توسط جریانی رخداد که امروز جریان فتنه خوانده می شود و حساب و کتابش هم از مخالفان امروز جریان انحرافی کاملاً جداست. خود این افراد (مخالفان جریان انحرافی) هم در آن زمان و صد البته همین امروز هم به اقداماتی که علیه دکتر احمدی نژاد صورت گرفت اعتراض دارند و البته باید گفت که احمدی نژاد، مرحله ی گذر فتنه بود و هدف اصلی، تخریب ولایت فقیه بود. اما نسبت دادن آن اتفاقات که یقیناً علیه دکتر احمدی نژاد بود به مواردی که امروز علیه جریان انحرافی مطرح می شود، کاری ابلهانه است که جز خودفریبی سودی ندارد. دفاعی هم که از رهبری در این پرده بیان می شود دفاع از شخص دکتر احمدی نژاد است. البته نویسنده در ادامه این دفاع را به دولت نسبت می دهد تا در ادامه جریان انحرافی را نیز تحت حمایت رهبری بیان کند. یادمان نرود که در جریان " حاله نور " همین آقای مشایی چقدر در فریب دکتر احمدی نژاد مؤثر بوده اند...
5- نویسندگان در همان ابتدا سعی می کنند تا با ایجاد فضای تعریف واژگان، هدف نهایی خود را از بیان مطالب بعدی در ذهن خوانند نقش ببندند و آن گونه که می خواهند از مستندات مطرح شده بهره برداری کنند. یعنی وقتی خواننده در ابتدا با مفاهیمی چون " شایعه " " تکرار و تعقیب " " بر چسب زدن" " بمباران شایعات دروغ" و... روبرو می شود، در ادامه مطلب و در حین خواندن آن به دنبال چنین مفاهیمی در مستندات ارائه شده که منقول از جریان های مخالف جریان انحرافیست می گردد و ناخواسته آن ها را در همان راستا چهارچوب سازی می کند. این ماجرا آنقدر ساده لوحانه است که باید گفت آن چیزی که در این سیاهه بسیار نمایان است، سرچ یا جست و جوی واژه هایی چون "جن"، "سحر"، "خرافه" و امثالهم در متن اخبار رسانه های مطرح شده می باشد. یعنی این چیزی که این ها سریال سیاسی در راستای تخریب دکتر احمدی نژاد مطرح کرده اند، چیزی جز ایجاد تصویری خیالی از برنامه ریزی این رسانه ها و جریانات در بیان خرافه گری دولت با استفاده از اخبار معمول و مرسوم این رسانه ها در روزهای مختلف سال نیست. شاید خوانندگان ساده اندیش واقعاً اخباری که این رسانه ها در مورد فیلم های هالیوودی با موضوع جن و ... در این مطلب بیان کرده اند را یک سریال سیاسی پندار کنند. در واقع آن چیزی که این نویسندگان می خواهند بیان کنند این است که مثلاً سردار احمدی مقدم در جریان مبارزه با رمالی و جادوگری، یا اصلاً حرفی با چنین کلید واژه ای نگفته است و این رسانه ها خود به بیان این کلیدواژه ها دامن زده اند یا اینکه ایشان نیز جزئی از جبهه مقابل جریان انحرافی و بازیگر آن سریال سیاسی هستند!!!
6- در یکی از تعاریف، "برچسب زدن" از ابزار سریال سیاسی تخریب دکتر احمدی نژاد مطرح شده بود. جالب این است که خود این نویسندگان از همان ابتدا برچسب " اقتدارگرایی" را به مخالفان خود می زنند. در اینجا یاد سربازی فراری افتادم که برادرش را به خاطر فرار از سربازی تنبیه می کرد...
7- در اواخر پرده سوم با توجه به فضا سازی که در ذهن مخاطب مبنی بر پوشالی بودن اخبار مطرح شده صورت گرفته است، بالاخره نویسندگان به طور مستقیم اتفاقات رخداده را وارد ماجرا می کنند و آنچه در ذهن خود دارند این است که خواننده این اخبار را نیز کذب و گویندگان را نیز کذاب خواهد خواند. در همین راستا اسامی اشخاصی چون "علامه آیت الله مصباح یزدی" "دکتر حداد عادل" "مهندس مرتضی نبوی" "حاج حسین فدایی" مطرح می شود که با توجه به این ذهنیت ایجاد شده، مخصوصاً نسبت به علامه مصباح که در ادامه بیشتر از بقیه صحبت های ایشان مطرح می شود، ایشان دروغگو و یاوه گو معرفی می شوند....
8- جالب این است که آنچه از اینجا تا پایان داستان مطرح می شود تماماً مربوط به لیدر جریان انحرافی، یعنی اسفندیار رحیم مشاییست. اما با توجه به همان ذهنیتی که نویسندگان قصد در ایجاد آن کرده بودند، توقع دارند که خوانندگان ندای وامصیبتاه در این نامردی علیه دکتر محمود احمدی نژاد سردهند. باید گفت خواننده باهوش و باذکاوت به هیچ وجه کاسه ی این دو نفر را یکی نخواهد کرد. چرا که در همان فهوای مطالب بیان شده نیز، دکتر احمدی نژاد بیشتر فریب خورده یا مسحور ام الفتنه آخرالزمان یعنی اسفنیار رحیم مشایی معرفی می شود؛ مثلاً صحبت های آقای محمد مخلصی.
باید گفت خواننده اگر باهوش باشد متوجه وخامت اوضاع جریان انحرافی می شود؛ چرا که در مطالب بعدی افرادی چون آیت الله صادق آملی لاریجانی، استاد علیرضا پناهیان، فرمانده سپاه پاسداران، سردار جعفری و... نیز تحت عنوان مخالفان دولت معرفی می شوند. جالب است بدانیم که اولاً افرادی که به عنوان آدم های بد معرفی شده اند هر کدام به خودی خود اشخاص بزرگواری هستند که این جریان انحرافی، مخالفت ایشان را با خود، مخالفت با دولت و بازیگری در سریال سیاسی علیه دولت بیان می کنند.
9- در پرده چهارم نویسندگان این مطلب اشاره به بیانات هاشمی رفسنجانی در رابطه با جریانات مورد طرح در جامعه می کند و آن ها را هماهنگ با جبهه مخالفان جریان انحرافی و طی یک برنامه می داند. باید گفت از محتوای مطالبی که به هاشمی رفسنجانی نسبت داده شده بسیار واضح است که وی، برای عقب نماندن از قافله چنین صحبت هایی را مطرح کرده و ارتباط خاصی میان اظهارات وی با افرادی چون علامه مصباح و ... دیده نمی شود.
10- و اما... اصلاً از تیتر پیداست: « موضع گیری مهندس اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر رئیس جمهور »... حالا وقت آن رسیده که دزدها هم به دنبال دزد بگردند...: « جبهه باطل، جبهه حق را متهم به سحر و جادو می کند » ....
جبهه باطل!!!! جبهه حق؟؟؟!!!!
و دلخراش ترین جای داستان، یعنی تمسخر آیت الله مصباح: « شخصی آمده خدمت دکتر احمدی نژاد گفته که فلان شخصیت بسیار ارزشمند گفته که می گویند مشایی احمدی نژاد را سحر کرده است. برای من عجیب است که جامعه ما چگونه ظرفیت دارد که این حرف ها را بپذیرد... »
اتهام ناحقی : « مشایی باطل است؟ خب بیایید بحث کنیم. اگر تو حق هستی چرا می گویی این سحر می کند؟ تو که حق نداری این را بگویی. تو باید بیایی بشنوی که مشایی چه می گوید؟ » ...
11- استفاده ابزاری از بیانات رهبری در پرده ششم و بلافاصله در پرده هفتم بیان سانسور خواسته رهبری توسط جریان اقتدار گرا و بلافاصله بیان صحبت های علامه مصباح یزدی و همچنین در ادامه مطالب و گفته های دیگر شخصیت ها که به آن اشاره شد... هیچ وقت یادم نمی رود در مطلبی که نویسنده وبلاگ نیشخند، در مورد علامه مصباح نوشته بودند یکی از موافقین جریان انحرافی گفته بود: علامه مصباح که معصوم نیست... خدا می داند آن روز آنقدر ترسیدم از اینکه روزی خواهد رسید که کم کم این ولوله ها را درباره رهبری مطرح کنند... اللهم انی اعوذ بک من همزات الشیاطین...
یادمان نرود که تمام این مطالب مطرح شده تماماً مربوط به مشایی می شود و هیچ تمرکزی بر دکتر احمدی نژاد وجود ندارد. اما نویسندگان چنین تلاش می کنند که بیان شود: قال احمدی نژاد: المشایی بضعة منی... هر کس او را آزار دهد مرا آزار داده و هر کس مرا آزار دهد ...
12- در پرده هشتم، جن گیرهای دستگیر شده در این ایام توسط این نویسندگان که از عوامل جریان انحرافی هستند، بازیگران آن سریال سیاسی معرفی می شوند و شعور خوانندگان زیر سوال برده می شود که دیگر این اخبار را چگونه چنین بیان می کنند؟ بحث بازداشت این جن گیرها و رمال ها و ارتباط آن ها با دفتر ریاست جمهوری مسئله ای غیر قابل انکار است. البته منظور نویسنده در اینجا این است که اگر خوب آماده شده باشی اگر بگویم ماست سیاه است تو هم باید بگویی: بله سیاه است....
13- و اما وارد کردن احمدی نژاد به بازی برای اینکه خواننده واقعاً بپذیرد که مثل اینکه این حرف ها به احمدی نژاد بر می گردد و تا الان داشتند او را متهم می کردند...
14- و باز سوء استفاده از بیانات رهبری در حمایت از بحث های اجرایی کشور...
15- تا این جای متن خیلی نویسندگان را زیرک و باهوش نمیدیدم و مطلبشان را نیز خیلی زیرکانه نمی خواندم. اما با ورود به پرده یازدهم نظرم کمی تا نیمه ابری در گاهی اوقات با رگبار پراکنده عوض شد و دیدم نه، خیلی هم ساده لوحانه نوشته نشده؛ اما تعجیلی که گفتم در سرتاسر آن موج می زند. چرا که در اینجای متن شبهه ای وارد کردند که اگر بیشتر به آن می پرداختند، شاید کمی مؤثرتر واقع می گشت. در این پرده ناگهان نویسنده به این می پردازد که به دلیل اینکه ناگهان لحن جریان مخالف آنها در بعضی موارد، عوض شده، نشان دهنده این است که تا الان مسلماً دروغ پردازی می شده. در واقع با موضع حق به جانب و با مطرح کردن صبحت های مدیر مسئول کیهان درباره ی موضوع جن و... این را به خواننده القاء می کند که معلوم می شود همه ی این افراد دروغ می گفته اند و حالا که خیلی نتوانستند مؤثر واقع شوند، بحث را عوض کرده اند. باید گفت منظور یقیناً این است که نباید در این مسائل غرق شویم و نباید اجازه بدهیم ما را سرگرم این سیاه کاری هایشان کنند که ما از خلاف های بزرگتر آنان، مخصوصاً دزدی هایی که در مسائل اقتصادی کشور از اینان سرزده غافل شویم. نویسنده این زاویه از صبحت ها و مطالب این ماجرا را پشت کلیدواژه های مد نظر پنهان کرده است تا خواننده حتماً به دروغ گویی جریان مخالف جریان انحرافی اذعان کند.
16- در پرده دوازدهم که همان پرده ی آخر است، باز دوباره به ماجرای کلیدواژه ها دامن زده می شود که بی توضیح و تفسیر این سوال پیش می آید که اگر در پرده قبلی ماجرای جن و جن گیری را ساخته و پرداخته جریان مخالف خود معرفی کردید، پس چرا دوباره به آن پرداخته اید و به طوری برای اثبات بی گناهی خود آن را بیان کرده اید؟ مخصوصاً که بالاخره در همان ابتدای پرده دوازدهم علامه آیت الله مصباح را متهم به " حمله دولت " می کنند. باید گفت به این ماجرا " بازی در زمین حریف " می گویند که بنای نویسنده این است که اگر در این ماجرا کم کم مسئله ای راجع به رهبری مطرح شد ما نبودیم و خودتان بودید. و در واقع چنین بر می آید که به زودی بناست راجع به رهبر انقلاب بیاناتی پیش بیاید که این جریان از همین حالا اذهان را از خود دور می کند.
در پایان خطابه ای را به سمع و نظر خوانندگان محترم می رساند:
همان گونه که خود مقام معظم رهبری فرموده اند بنده آن چه که مد نظر دارم مستقیماً در صحبت های خود مطرح می کنم و نیاز به رجوع به تعبیر و تفسیر این و آن نیست، جریان مخالف " جریان انحرافی " که از سوی آنان " جریان اقتدارگرا " نامیده شده نیز از همان لفظ مستقیم رهبری در نامه به دکتر احمدی نژاد درباره استفاده از لیدر جریان انحرافی که منجر به انشقاق و ایجاد اختلاف میان دوستان می شود، استفاده می کنند. مثلاً آقای کوچک زاده نماینده مجلس شورای اسلامی در وبلاگ خود آورده بودند که: « بنده برایم همین کافیست که رهبری آن روز گفتند استفاده از این شخص موجب ایجاد اختلاف میان دوستان می شود و امروز آن شده است و اگر این شخص (اسفندیار رحیم مشایی) واقعاً ادعای ولایت پذیری دارد، آن روزی که رهبری حضور ایشان را در دولت صلاح نمی دانستند چرا باز پست ریاست دفتر ریاست جمهوری را پذیرفتند....؟؟؟ » در دیداری که با آقای کوچک زاده هم داشتیم می گفتند: « بنده به همراه چند تن دیگر به سراغ این فرد رفتیم که در این دیدار وی اظهار کرد: من آنقدر ولایی ام که وقتی رهبری نامه دادند خودم استعفا نوشتم... » باید گفت بازی این جریان آنقدر پیچیده است که اگر زیرکانه به آن نگاه نکنیم احتمال فریبمان بسیار زیاد است. مثلاً در طول متن تمام مطالبی که از رهبری نقل قول شده بود دفاع از ارگان قوه مجریه مطرح بود نه دفاع از شخص؛ که الحمدلله در چند جریان این ماجرا کاملاٌ مشهود شد که رهبری از شخص دفاع نمی کنند؛ بلکه منظور دولت است. این ماجرا در عین بیانات رهبری مشهود است. اما جریان انحرافی از آن برای خود سوء استفاده می کند. سوالی که مطرح می شود این است که اینگونه و با این وقاهت و بی ادبی و گستاخی، علامه آیت الله مصباح، آیت الله صادق آملی لاریجانی، استاد علیرضا پناهیان، حسین شریعتمداری، حجت الاسلام سعیدی، سید مرتضی نبوی و... را با این صراحت متهم به دروغ و بازی در سریال سیاسی علیه دولت کردن آیا گستاخی نیست؟ اینجانب احساس خطر می کنم. وقتی بیان علامه مصباح در مخالفت با دولت مطرح می شود، در صورتی که به طور واضح و مشخص معلوم است که به هیچ وجه منظور ایشان دولت و علی الخصوص دکتر احمدی نژاد نیست، بلکه مراد و مقصود اسفندیار رحیم مشایی، لیدر جریان انحرافی است، آیا باز می توان این عملکردها را بازی ندانست؟ ببینید: علامه مصباح فرمودند: « کم کم چیزهایی ظاهر شدند که اصلاً قابل توجیه نیستند و هیچ منطقی آن ها را تأیید نمی کند. نه برهان عقلی تأیید می کند، نه دلیل شرعی و نه اقتصادی و نه کار سیاسی است. این که آدم جوری رفتار کند که نزدیک ترین دوستان و صمیمی ترین همکارانش هم آزرده و با او مخالف شوند و توی روی او بایستند، این رفتار برای یک سیاست مدار در هیچ منطقی پذیرفته نیست. سیاستمداران، صریح ترین دشمنانشان را هم یک جوری نگه می دارند که روزگاری از آن ها استفاده کنند. آن وقت انسان با صمیمی ترین دوستانش طوری برخورد کند که انگار با دشمنانش برخورد می کند، آن هم رفتار سبکی که در عزل بعضی از وزرا شد، آن وقت این سوال مطرح شد که این رفتارها اصولاً چگونه با منش این شخص سازگارند؟ بهره هوشی این شخص به تصدیق دوست و دشمن از حد متعارف بالاتر است؛ پس چگونه شیفته یک شخص عادی می شود؟ آن هم شیفتگی ای که چنین حرکات نامعقولی از او سر بزند. یک وقتی به برخی از دوستان نزدیکم گفتم که بیش از 90 درصد معتقدم که او سحر شده است. این وضعیت ابداً طبیعی نیست. هیچ آدم عاقلی چنین کارهایی نمی کند، مگر آن که اختیار از او سلب شده باشد ....» در سراسر این بیانات دلسوزی علامه مصباح برای دکتر احمدی نژاد به خاطر همجواری با ابلیسی چون مشایی موج می زند؛ مخصوصاً آن جا که بیان فرموده اند: « شخص مسئله دار این آقا را ممسخر کرده...» اما جریان انحرافی این بیانات را نسبت مستقیم به دولت و دکتر احمدی نژاد می دهند تا گویندگان این مطالب مخالف دولت معرفی شوند. البته آن قدر علامه مصباح از عنایات الهی بهره مند هستند که در حین بیانات خود بیان کنند: « البته این ها مسموعات هستند و بنده به چشم خود ندیده ام » و آن قدرهم این جریان الحمدلله جاهل اند که به این ماجرا اذعان دارند. اما این بوق و کرناها به دلیل آبروریزی است که برای این جریان و متصدیان آن در این روزها به وجود آمده است.
در پایان اعلام می کنم که به لطف خداوند که فرموده اند: « و مکروا و مکر الله، إن الله خیرالماکرین » کید این ساحران آخرالزمان بالاخره رو خواهد شد و دیگر مجالی برای این بازی ها برای آنان نخواهد ماند. همانگونه که رهبر معظم انقلاب که فرموده اند: « بر اساس حقایقی که خداوند متعال تقدیر کرده است، خاورمیانه جدید شکل خواهد گرفت. این خاورمیانه، خاورمیانه اسلام خواهد بود ». در روایت هم داریم که در یک سالی که جعفر آل محمد (ع) به حج مشرف شده بودند، در صحرای عرفات در میانه خیمه حضرت با صحابه راجع به فتنه های آخرالزمان سخن فرمودند و آن قدر این فتنه ها هولناک بود که یکی از صحابه ترسید. عرق از پیشانی اش جاری شد. حضرت فرمودند: همانگونه که بیرون این خیمه از نور خورشید روشن است، حوادث نیز در آخرالزمان بر شیعیان ما روشن و واضح است و شیعیان ما نجات می یابند. باید گفت از محتوای روایت چنین بر می آید که لزوم بصیرت برای شیعیان در این جا بسیار تأکید شده که توصیه می شود سخنرانی علامه مصباح یزدی در باب مؤلفه های بصیرت را از سایت رسمی ایشان دریافت و مطالعه کنند.
والسلام علی من اتبع الهدی
* لینک مطلب روزنامه ایران هم قرار داده شده است: کلیک کنید
* همچنین لینک بیانات علامه آیت الله مصباح درباره مؤلفه
های بصیرت به قرار زیر است: کلیک کنید
---------------------------------------
انتشار یافته در پایگاه اینترنتی عمارنامه - تیرماه 1390