شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

چند سالیست که با نوکری ات دل شادم
جان زهرا دم مردن مبری از یادم....

برای عاقبت به خیری بنده حقیر دعا کنید. یاحق

"استفاده از مطالب این پایگاه با ذکر منبع بلامانع است"

بایگانی

چشم واکن...

شنبه, ۱ فروردين ۱۳۹۴، ۰۱:۰۸ ب.ظ

بلند شو

یافاطمه! دخت پیمبر! چشم واکن

ای بر حسین تشنه مادر! چشم واکن

 

تا مجتبی از چشم های بسته ات گفت

با صورت افتادم ز منبر؛ چشم واکن

 

در بین کوچه در میان اشک هایم

خوردم زمین یک بار دیگر چشم واکن

 

زهرای من! ای کشتی پهلو گرفته

من مرتضایم، جان حیدر چشم واکن

 

زانو بغل کردم ببینی من غریبم

بنگر علی را زار و مضطر؛ چشم واکن

 

تو میروی می مانم اینجا بی هوادار

ای یک تنه همراه رهبر! چشم واکن

 

دلشوره دارم از همین حالا چه سازم

با رد خون، با میخ این در؛ چشم واکن

 

می میرم از رنج فراقت یاس نیلی

ای گشته بین کوچه پرپر! چشم واکن

 

حالا که هرچه گفتم و پاسخ ندادی

جان حسین پاره حنجر چشم واکن

 

زینب پس از تو در پی رخت اسیری ست

بازار کوفه، دود، معجر؛ چشم واکن

 

 

-----------------

فروردین 1393

نظرات  (۱)

سلام آقا رضاییان ... بلگ قشنگی دارید.......ایولا :)
پاسخ:
ممنون. لطف دارید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی