کهنه راز
دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۴۰۰، ۰۷:۳۹ ق.ظ
بال ملک سجادهی راز و نیازت
جبریل پر افکنده زیر جانمازت
مرغ سحر در انتظار ندبهی تو
آتش گرفتار تو و سوز و گدازت
سجادی و عین قیامی و قعودی
در سجدهای و عشق باشد بر فرازت
وقتی دلی میپوسد از غصه به کنجی
تو میرسی با ربنای چارهسازت
ما با ابوحمزه خدا را میشناسیم
قربان آن ادعیههای دلنوازت
ما را صحیفه درسهای زندگی داد
هرگز نباشد هیچ درسی در طرازت
تو یادگار گردباد کربلایی
شد اشک باران دو چشمت امتیازت
با گریه گفتی کربلا را، ماجرا را
قربان آن ایهام و ایجاز و مجازت
چیزی نمیگفتی که با زینب چه کردند
تو سوختی و ساختی با کهنه رازت
-------------------------------------
اسفند 99
اجرای در برنامه نوروزی دفتر رایزنی فرهنگی تهران و برلین برای فارسی زبانان مقیم آلمان: کلیک کنید
اجرا در محفل بهشت ( هیئت الرضا ع): ببینید
۰۰/۰۱/۱۶