پر کشید
دل برید او ناگهان از دار فانی پر کشید
با سرودی جان نواز و آسمانی پر کشید
بر ندای ایزدی لبیک گفت و دیده بست
با دلی غمدیده از نامهربانی پر کشید
یاد یاران سفر کرده دلش را می فشرد
عاشقانه سوی آن یاران جانی پر کشید
داغ او در سینه ها آتش به پا کرده، چرا؟
علتش این است بابا ناگهانی پر کشید
« می روم تا سرزمین نورها » سوی خدا
گفت این را با زبان بی زبانی پر کشید
بود یار و همدم و هم صحبت دل خستگان
شد میان خاطراتش جاودانی پر کشید
دل شکسته از غم سالار و اربابش حسین
سوی او از بهر عیش و میهمانی پر کشید 1و2
------------------------------------------
1- داستان این سروده بر می گردد به وفات یکی از اقوام، مرحوم حاج اله حسین حیدری، فرمانده ترابری نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، که با بنده رابطه ای بسیار صمیمی داشتند و فقدان وی بسیار سخت و جانگداز است. شادی روح آن بزرگوار فاتحه ای قرائت بفرمایید.
2- فروردین 1388