شعری دلم ز پس پرده خوانده است
این ماجرا به دلم غم نشانده است
دارم برای سینه زدن آماده می شوم
یک اربعین به عزای تو مانده است
----------------------------------------------
آبان 1388 / ذیقعده 1430
شعری دلم ز پس پرده خوانده است
این ماجرا به دلم غم نشانده است
دارم برای سینه زدن آماده می شوم
یک اربعین به عزای تو مانده است
----------------------------------------------
آبان 1388 / ذیقعده 1430
بی غم عشق تو آقا به خدا میمیرم
تا ابد در کنج هیئت در غل و زنجیرم
« بعد صد سال اگر از سر قبرم گذری
من کفن پاره کنم زندگی از سر گیرم »
-----------------------------------------------
آذر 1388 / محرم 1430
کم کم صدای ماه محرم به گوش می رسد
کم کم نوای ماتم و غم به گوش می رسد
دارم برای ماتمت آماده می شوم
کم کم ندای شاه دو عالم به گوش می رسد
از ابتدا همه حاجت گرفته اند
گویی دعای حضرت آدم به گوش می رسد
دست در دایره ها داری حیف
مثل دیروز هوا داری حیف
این شعاع سخنان از من نیست
تو ز من فاصله ها داری حیف
راستی فاصله تقصیر تو نیست
در دل فاصله جا داری حیف
چند وقتیست که از تو خبری نیست مرا
نیست بین من و تو رابطه ای میدانم؛
این مترسک به امید عبثی بنشسته،
تازه فهمیده ام آن حرف که چوپان می گفت:
که دلم را به عبور لحظه ها خوش نکنم،
و توقف نکنم،
در تب و تاب توام هر نفس ای بی همتا
من گرفتار غمم بی خبر از این دنیا
من همانم که بریزد همه ی هستش را
به دمی تبسم و نگاهت ای دل آرا
من و آن خاطره ی تلخ جدایی، نکند
که شوم باز گرفتار و اسیر و تنها
تا این نفس زبان کشد از وجود من
از آن توست همه بود و نبود من
باور نمی کنم که بمانم بدون تو
نام تو و کربلاست ذکر سجود من
-------------------------------
1388
دلم میخواد دوباره وا بشه آسمونا
جور بشه بال پرواز به سمت کهکشونا
دلم میخواد که من هم راهی جبهه ها شم
مثل همه شهیدا برا حسین فدا شم
تو لحظه ی شهادت ذکر لبا حسین بود
آرزوی دلاشون بین الحرمین بود1
به درگاه تو هستم دیده گریان
بر آید از نهادم آه سوزان
دلم دیگر ندارد طاقت غم
نی ام در انتظار روز باران
عجب از روزهای خوب توبه
منم بودم به جمع روزه داران
چند وقتیست از این فاصله ها می نالم
که ازاین وضع شرر فتاده بر احوالم
در پی رهایی از غصه چنان شد کارم
که خود چاره ی مشکل آمده دنبالم
گفت درمان و دوا به دردهای تو منم
زود برگو ز چه رو نیامدی دنبالم؟