اینجا رضایت آقا رضای ماست
اینجا بهای محبت بهای ماست
از برکت و عنایت و لطف و کرامتش
اینجا غذای حضرت آقا غذای ماست
-------------------------------------------
مرداد 1388 / شعبان 1430 - مشهد مقدس
اینجا رضایت آقا رضای ماست
اینجا بهای محبت بهای ماست
از برکت و عنایت و لطف و کرامتش
اینجا غذای حضرت آقا غذای ماست
-------------------------------------------
مرداد 1388 / شعبان 1430 - مشهد مقدس
در این زمانه بسی ناله در گلو مانده
کسی میان دلم قصه از شما خوانده
سروده ای ز همان لحظه ای که می آیی
از آن زمان که گرفتار ظلم صحرایی
شنیده ام که وجودت ز غصه ها لبریز
مدال صبر خدایی به گردنت آویز
رهبرم! امر نما جان برود، میمیرم
به اشاره ات نفس قطع شود، میمیرم
وای از آن دم که دلت ناله ی غربت بزند
به خدا اگر دلت ناله کند، میمیرم
عجب زمانه ای شده، عجب هوای فاسدی
عجب که رنگ بی حیایی شد سبز سیّدی
عجب که غربت رسول خدا داد می کند
کسی به نام پیمبر دم از گناه می زند
صدای سوت پلیدان بسی به گوش می رسد
دوباره زمزمه ی ناکسی به گوش می رسد
امشب برای آمدنت گریه می کنم
از غصه ی نیامدنت گریه می کنم
آقا بیا که طاقت من هم تمام شد
بر یکه و غریب شدنت گریه می کنم
این جمعه ها که منتظرند هیچ
من هم برای سر زدنت گریه می کنم
با گناهانی که هر دم کرده ام
جانتان را بارها آزرده ام
وای از آن روزی که رسوایم کنی
آبرویم می رود، شرمنده ام
--------------------------------
خرداد 1388 / جمادی الثانی 1429
دلا درمان درد ما نیامد
انیس و مونس جان ها نیامد
دلا دیدی که آخر سینه نالید
که تنها همدم دل ها نیامد؟
خدایا! آخر هفته شده باز
چرا آن سرو دل آرا نیامد؟
بر دلم جز عشق تو آقای من راهی ندارد
سینه ام از غصه ات می سوزد و آهی ندارد
گریه ام جاری برای این فراق چند ساله
این گدایت مثل حیدر بهر خود چاهی ندارد
-----------------------------------------------------
1388
نمی بینی نهنگا خودکشی کردن ؟
نمی بینی که آدم ها پر از دردن؟
نمی بینی که طوفان بیقرار و سخت
به روی زندگی چشماشو آروم بست؟
نمی بینی دل دنیا پریشونه ؟
نمی بینی که بلبل روضه می خونه؟
بعد آن سیل روان از دیده
و پس از توبه به درگاه خدا
ساعتی چند از آن دم که گذشت
باز دستم به خطا رفت، چرا؟
----------------------------------------
1388