سبز سیّدی
شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۰۱ ق.ظ
عجب زمانه ای شده، عجب هوای فاسدی
عجب که رنگ بی حیایی شد سبز سیّدی
عجب که غربت رسول خدا داد می کند
کسی به نام پیمبر دم از گناه می زند
صدای سوت پلیدان بسی به گوش می رسد
دوباره زمزمه ی ناکسی به گوش می رسد
دوباره شیر خدا بینمان غریب می شود
چنین بود دل من! وعده ای که خصم می دهد
دلم شکسته برایت منتظر روز ظهور
که بینمان تو ندیدی همسفر راه عبور
فدای غربتت آقای من که داد می زدی
عجب که رنگ بی حیایی شد سبز سیدی
--------------------------------------
خرداد 1388 - در باب حوادث فتنه