غروب جمعه آمد و شما هنوز غایبی
دوباره ای عزیز من! به شهر ما نیامدی
دوباره انتظار من برای جمعه ای دگر
خدا کند که گُل کنی، غنچه ی باغ احمدی
-----------------------------------------
آبان 1388 / ذی الحجه 1430
غروب جمعه آمد و شما هنوز غایبی
دوباره ای عزیز من! به شهر ما نیامدی
دوباره انتظار من برای جمعه ای دگر
خدا کند که گُل کنی، غنچه ی باغ احمدی
-----------------------------------------
آبان 1388 / ذی الحجه 1430
شعری دلم ز پس پرده خوانده است
این ماجرا به دلم غم نشانده است
دارم برای سینه زدن آماده می شوم
یک اربعین به عزای تو مانده است
----------------------------------------------
آبان 1388 / ذیقعده 1430
بی غم عشق تو آقا به خدا میمیرم
تا ابد در کنج هیئت در غل و زنجیرم
« بعد صد سال اگر از سر قبرم گذری
من کفن پاره کنم زندگی از سر گیرم »
-----------------------------------------------
آذر 1388 / محرم 1430
کم کم صدای ماه محرم به گوش می رسد
کم کم نوای ماتم و غم به گوش می رسد
دارم برای ماتمت آماده می شوم
کم کم ندای شاه دو عالم به گوش می رسد
از ابتدا همه حاجت گرفته اند
گویی دعای حضرت آدم به گوش می رسد
تا این نفس زبان کشد از وجود من
از آن توست همه بود و نبود من
باور نمی کنم که بمانم بدون تو
نام تو و کربلاست ذکر سجود من
-------------------------------
1388
به درگاه تو هستم دیده گریان
بر آید از نهادم آه سوزان
دلم دیگر ندارد طاقت غم
نی ام در انتظار روز باران
عجب از روزهای خوب توبه
منم بودم به جمع روزه داران
اینجا رضایت آقا رضای ماست
اینجا بهای محبت بهای ماست
از برکت و عنایت و لطف و کرامتش
اینجا غذای حضرت آقا غذای ماست
-------------------------------------------
مرداد 1388 / شعبان 1430 - مشهد مقدس
در این زمانه بسی ناله در گلو مانده
کسی میان دلم قصه از شما خوانده
سروده ای ز همان لحظه ای که می آیی
از آن زمان که گرفتار ظلم صحرایی
شنیده ام که وجودت ز غصه ها لبریز
مدال صبر خدایی به گردنت آویز
امشب برای آمدنت گریه می کنم
از غصه ی نیامدنت گریه می کنم
آقا بیا که طاقت من هم تمام شد
بر یکه و غریب شدنت گریه می کنم
این جمعه ها که منتظرند هیچ
من هم برای سر زدنت گریه می کنم
با گناهانی که هر دم کرده ام
جانتان را بارها آزرده ام
وای از آن روزی که رسوایم کنی
آبرویم می رود، شرمنده ام
--------------------------------
خرداد 1388 / جمادی الثانی 1429