حدیث طره ی گیسو
سه شنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۵۶ ب.ظ
من از کلام تو در اضطراب می افتم
ز های و هوی تو در فکر آب می افتم
که آتشی که تو را می کشد شود خاموش
وگرنه غیر برایت به خواب می افتم
تنفسی که چنین با عتاب می رانی
چنان تپیده که من در سراب می افتم
مباد خم بکشی در میان ابرویت
که من به یک نظرت بر تراب می افتم
حدیث طره ی گیسو همیشه پر خرج است
چه غم که با رخ خود در مذاب می افتم
سخن زیاده شود ماجرا غم انگیز است
فقط بدان که ز داغت ز تاب می افتم
رضی همیشه سوالش جواب بوده سوال
به دل هراس ندارم که در حساب می افتم
--------------------------------------
بهمن 1390