شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

چند سالیست که با نوکری ات دل شادم
جان زهرا دم مردن مبری از یادم....

برای عاقبت به خیری بنده حقیر دعا کنید. یاحق

"استفاده از مطالب این پایگاه با ذکر منبع بلامانع است"

بایگانی

مرداد من!

پنجشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۲، ۱۱:۱۹ ق.ظ

صخره

 

من با تمام قلب خود احساس کردم

انگار بی تو غرق در اندوه و دردم

 

بودم بهار اما بدون توست چندی

لبریز از پاییز و پر از برگ زردم

 

آری، نفس های مرا گرما تو بودی

برگرد ای مرداد من! چندیست سردم

 


من موجی از یاد توام که چند وقتیست

با صخره ی داغ فراقت در نبردم

 

من التماس از چشم هایم بهر باران

جز از برای داغ دوری ات نکردم

 

ای شمع شب های من پروانه سیرت!

انگار باید باز هم دورت بگردم

 

دیگر ندارم تاب وزن بار هجران

وزنم شکست و آخر این قصه مُردم...

 

-------------------------------------

آبان 1392

نظرات  (۴)

سلام. آفرین به  آقای حسین رضاییان
.......................
جواب این کامنت ها رو شمایی که حسین آقا معلمتون هستند میدید یا خود حسین آقا؟ آخه تو معرفی وبلاگ نوشتید که ...(رجوع کنید به معرفی وبلاگ)
اگر حسین آقا پاسخ میدن که هیچ... فقط معرفی وبلاگ رو عوض کنید
..................

بودم بهار اما بدون توست چندی

لبریز از پاییز و پر از برگ زردم

درسته که شعر هست ولی اگرآرایه ها تو شعر به واقعیت نزدیک تر باشه یا نیم نگاهی به واقعیت داشته باشه قشنگ تره. اولین چیزی که از خوندن شعربالا برام سوال شد این بود که بهار- مرداد - پاییز چه ربطی به هم دارن.(مرداد ماه وسطی تابستون هست . چطوری بهار بدون مرداد لبریز از پاییز میشه؟ ) البته اسم شعر هم "مرداد من" هست که باز نفهمیدم چرا مرداد من؟ چون شعر به این شکل در اومد این اسم رو گذاشتید یا نه؟

ولی در کل زیبا بود

پاسخ:
سلام و ممنون از ابراز لطف شما. نظرات رو خود بنده جواب مدیم.

با یه نگاه خیلی ساده این جمله متبادر میشه که حال و هوای یخی من که سرد شده بود از سرمای زمستان زندگی، در حضور آفتاب و گرمای تو ( که مرداد ماه نماد گرم ترین ماه ساله) ، بهاری شده بود و به زندگی امیدوار. اما با رفتن تابستان و رفتن آفتاب و گرمای آن، دارم باز به حال و هوای زمستانی ام نزدیک میشم. ( در نگاه حقیقی با رفتن تابستان و آمدن پاییز هوا از گرمی رو به سردی میره).

البته حقیقتا شعر حقیر به اون حد از پختگی که بتونه کامل مفهوم و منظورمو برسونه نرسیده که امیدوارم با نظرات سازنده ی شما این اتفاق بیافته. یاحق
۰۱ آذر ۹۲ ، ۲۰:۰۳ احسان سالمی
زیبا بود. البته این شعر رو قبلا به صورت شخصی برام خونده بودید و خوندن دوبارش در اینجا بسیار مستفیضم کرد.

پاسخ:
لطف داری برادر عزیزم. سایه ات مستدام...
۰۱ آذر ۹۲ ، ۱۹:۳۸ فرجی دیگر
 من موجی از یاد توام که چند وقتیست  با صخره  داغ فراقت...سلام. زیبا بود. خدا قوت. شعر خوبی بود ولی چند جایی به نظر می رسد به اعتراف شاعر در بیت اخر وزن شکسته شده! ... لبریز از پاییز و پر از برگ زردم یا ... جز از برای داغ دوری ات نکردم
ببخشید اگه جسارت شد.
شاعری تان مستدام
در پناه خدا

پاسخ:
سلام. از تذکرات به جا و ریز بینانه ی شما ممنونم. یاحق
سلام

من التماس از چشم هایم بهر باران

جز از برای داغ دوری ات نکردم 

همه ابیات عالی بودند

موفق باشید

پاسخ:
سلام. لطف دارید. یاحق

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی