تردید
شنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۲، ۰۷:۵۵ ق.ظ
« از کفر من تا دین تو راهی به جز تردید نیست
دلخوش به فانوسم نکن» 1 ، نور مرا تجدید نیست
اینجا چرا دلبستگی جرمیست نابخشودنی؟
اینجا چرا قلب مرا سهمی به جز تهدید نیست؟
لیلا هر از گاهی دل مجنون می آوردی به دست
آیا دل و دین تو را احکامی از تقلید نیست؟
از من فراری هستی و در خود دمادم در قرار
آیا قرار ما دو را سهمی از این تمدید نیست؟
با پنبه ی کین گوش دل پر کرده ای، پس حاصلی
در داد و بیداد من و فریاد " می بخشید " نیست
یک لحظه، تنها یک نفس، در حال من اندیشه کن
شام مرا صبحیست که در مطلعش خورشید نیست 2
---------------------
1- از کفر من تا دین تو راهی به جز تردید نیست
دلخوش به فانوسم نکن، اینجا مگر خورشید نیست
افشین یداللهی
2- آذرماه 1392
۹۲/۰۹/۲۳
لیلا هر از گاهی دل مجنون می آوردی به دست
آیا دل و دین تو را احکامی از تقلید نیست؟
خدا قوت ابتکار خوبی بود
فقط مصرع دوم بیت آخر به نظرم می شود از لحاظ وزنی اصلاح شود