درد شیرین
سه شنبه, ۵ آبان ۱۳۹۴، ۰۷:۲۸ ب.ظ
من کماکان از فراقت می زنم فریادها
حال من گویاست از غم نامه ی فرهادها
جز تو درمان دگر این درد شیرین نیستش
فایده هرگز ندارد نسخه ها، امدادها
چند روزی می شود اینجا تحصن کرده ام
می رسد بوی تو از مابین این شمشادها
چشم آهویت مرا بیچاره می خواهد، ببین
عاقبت جان می دهم از دست این صیادها
شوق دیدار تو دم، دیدار مثل بازدم
واقعیت داشت ای کاش این همه میعادها
-------------------------------------
مهرماه 1393