ساقی نور
چهارشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۵، ۱۰:۲۶ ق.ظ
آقای من، آقای من، مولا امام عسگری
گلواژهی دیوان نور، استاد عشق و دلبری
بازار مستی غلغله، از مقدم ساقی نور
دلها همه غرق شعف، آمد کریم دیگری
«اسمش حسن، وصفش حسن، از فرق تا پایش حسن»
روییده حُسن یوسفی، در بوستان حیدری
آقا تو ماه انجمی، در آسمان قلب ما
در دل ندارم غیر از این، بر هر امیری سروری
هر کس میان قلب خود، دارد انیس و مونسی
بی شک ندارد مثل تو، عالم حبیب بهتری
مجنون اگر یک لحظه با عشق تو میشد آشنا
بی شک صلا میزد که تو از هر چه لیلا برتری
وصف تو کار هر که نیست، ای حجت حادی عشر
تو از هرآنچه گفته شد، آقا سری، آقا سری
دست من و دامان تو، آقا نگاهی کن به من
آیا ز لطفت یک سحر، تا سامرایم می بری؟
کی می رسد صبح ظهور، کی می رسد فرزند تو
کی می رسد تا که کند، بر عاشقانت رهبری؟
--------------------------
بهمن 1393 – ربیع الثانی 1436