کمی دیر است
چهارشنبه, ۱۱ فروردين ۱۴۰۰، ۰۸:۱۱ ب.ظ
نفس در سینهام حبس و مرا بُغضی گلوگیر است
دلم از این بهارانِ بدونِ بودنت سیر است
جهان سربازِ ناچاریست که در جنگِ شادابی
سرش بالاست اما از درون دل مُرده و پیر است
نمیآیی و ما سبحه به دستان یادمان رفته است
که در این داغ پای این دلِ غرقِ خطا گیر است
بیا فکری به حال دردِ بی درمانِ جانها کن
که شیخِ پاکدامن عشق را در حال تکفیر است
زمان مومی است در دستانِ تو اما گمان دارم
برای آمدن مولایِ عاشقها کمی دیر است...
-------------------------------------
فروردین 1400 - نیمه شعبان
۰۰/۰۱/۱۱