جان عزیز
شنبه, ۲۱ بهمن ۱۴۰۲، ۰۷:۴۹ ب.ظ
مرا بدونِ تو شوقی به زنده ماندن نیست
مرا خیالِ سرودِ فراق خواندن نیست
برای عشقِ تو ناقابل است جانِ عزیز
که باکم از به ره دوست جان فشاندن نیست
ز گریههای سحرها و شامگاهانم
مرا خیالِ غمت را به رخ کشاندن نیست
گمان نمیکنم اینکه مرا نمیخواهی
دلِ تو اهلِ دلی را زِ خویش راندن نیست
یقین که عاقبتم در نبودنت غیر از
وجودِ خسته به خاکِ سیه نشاندن نیست
بدان که گرد و غبارِ فراق و دوری تو
به سادگی زِ دلم قابلِ تکاندن نیست
من و خیالِ به دیدارِ تو رسیدن؟ نه ...
ولی نه اینکه نیازی به این رساندن نیست
--------------------------------------------
مرداد 94
۰۲/۱۱/۲۱