خسته ام از دعایی که می کنید
دلگیرم از ادعایی که می کنید
در انتظار ظهور من فقط منم
کافیست خدا خدایی که می کنید
----------------------------
آبان 1388 / ذی الحجه 1430
خسته ام از دعایی که می کنید
دلگیرم از ادعایی که می کنید
در انتظار ظهور من فقط منم
کافیست خدا خدایی که می کنید
----------------------------
آبان 1388 / ذی الحجه 1430
امان از بی عمل حرفی که گفتیم
عجب از غصه ای کز سینه رفتیم
به پای دوستی زنجیر بستیم
ولیکن بی وفایی را شکفتیم
-------------------------
آبان 1388
اینجا کسی به یاد تو نیست، این می کشدم
قلبی در انجماد تو نیست، این می کشدم
فریاد ناله ای که شنیدی چه فایده
این ناله را مراد تو نیست، این می کشدم
-------------------------------------
آبان 1388 / ذی الحجه 1430
غروب جمعه آمد و شما هنوز غایبی
دوباره ای عزیز من! به شهر ما نیامدی
دوباره انتظار من برای جمعه ای دگر
خدا کند که گُل کنی، غنچه ی باغ احمدی
-----------------------------------------
آبان 1388 / ذی الحجه 1430
شعری دلم ز پس پرده خوانده است
این ماجرا به دلم غم نشانده است
دارم برای سینه زدن آماده می شوم
یک اربعین به عزای تو مانده است
----------------------------------------------
آبان 1388 / ذیقعده 1430
بی غم عشق تو آقا به خدا میمیرم
تا ابد در کنج هیئت در غل و زنجیرم
« بعد صد سال اگر از سر قبرم گذری
من کفن پاره کنم زندگی از سر گیرم »
-----------------------------------------------
آذر 1388 / محرم 1430
کم کم صدای ماه محرم به گوش می رسد
کم کم نوای ماتم و غم به گوش می رسد
دارم برای ماتمت آماده می شوم
کم کم ندای شاه دو عالم به گوش می رسد
از ابتدا همه حاجت گرفته اند
گویی دعای حضرت آدم به گوش می رسد
دست در دایره ها داری حیف
مثل دیروز هوا داری حیف
این شعاع سخنان از من نیست
تو ز من فاصله ها داری حیف
راستی فاصله تقصیر تو نیست
در دل فاصله جا داری حیف
چند وقتیست که از تو خبری نیست مرا
نیست بین من و تو رابطه ای میدانم؛
این مترسک به امید عبثی بنشسته،
تازه فهمیده ام آن حرف که چوپان می گفت:
که دلم را به عبور لحظه ها خوش نکنم،
و توقف نکنم،
در تب و تاب توام هر نفس ای بی همتا
من گرفتار غمم بی خبر از این دنیا
من همانم که بریزد همه ی هستش را
به دمی تبسم و نگاهت ای دل آرا
من و آن خاطره ی تلخ جدایی، نکند
که شوم باز گرفتار و اسیر و تنها