مشق نبرد
پنجشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۲۵ ق.ظ
از همان کودکی ات مشق نبرد آموختی
اذن میدان که ندادت، مثل شمعی سوختی
بین نخلستان که دستانت ز تن افتاده بود
چشم مجروحت به سمت مهد اصغر دوختی
تا که تیری نا امیدت کرد از باز آمدن
بر زمین افتادی و جان را ز تن بفروختی
یا اخا گفتی برادر با سر آمد پیش تو
جان او را با حریق داغ خود افروختی
------------------------------------
آذر 1389 / محرم 1432