دستت فدای سرت، نفست که هنوز هست
چشمت فدای سرت، نفست که هنوز هست
حتی دگر که مشک پاره شد و شد قامتم کمان
رایت 1 فدای سرت، نفست که هنوز هست 2
------------------------------------------
1- علم ، پرچم
2- مهر 1390 / ذی القعده 1432
با نفس هایم برایت روضه خوانی می کنم
با دلم از مقدمت من میزبانی می کنم
هر نفس از عشق تو دم می زنم بی حد و مرز
بی تو این دنیا تمامی بوته های خار و هرز
مادرت زهرا وجودم، اقتدایم، حاصلم
اذن مادر گفتنم را هدیه دادی بر دلم 1
کاش با رفتن او جان ز تن ما می رفت
و روان ها به هوای او ز دنیا می رفت
سحر نوزدهم بود که از سمت زمین
نور از روی علی تا سوی بالا می رفت
حلقه ی در که دلش شور علی را می زد
خوب دانست که او به پیش زهرا می رفت
امروز روز هفتم تنهایی ماست
این واژه ها تصویری از شیدایی ماست
بابا، برادرها و فضه، ام کلثوم
تنها امید ما دل دریایی ماست
این چند شب بالین مادر پهن مانده
با یاد او این اشک ها لالایی ماست
تا روز آخرم گله دارم ز دست تو
ای گوشواره ام! گله دارم ز دست تو
او می کِشد تو رهایم نمی کنی
ای هدیه ی پدرم گله دارم ز دست تو
-------------------------------------
دی 1389 / صفر 1432
از همان کودکی ات مشق نبرد آموختی
اذن میدان که ندادت، مثل شمعی سوختی
بین نخلستان که دستانت ز تن افتاده بود
چشم مجروحت به سمت مهد اصغر دوختی
تا که تیری نا امیدت کرد از باز آمدن
بر زمین افتادی و جان را ز تن بفروختی
رسید نامه ی طوفان سرشت واویلا
خدا دوباره ز ماتم نوشت واویلا
صدای مرثیه ای از دلم به گوش آید
که شمر بر روی سینه نشست واویلا 1و2
-----------------------------------
1- وَ الشِّمرُ جالسٌ عَلی صَدرِک: و شمر بر روی سینه ی تو نشست.
فرازی از زیارت ناحیه مقدسه
2- آذر 1389 / محرم الحرام 1432
کم کم صدای ماه محرم به گوش می رسد
کم کم نوای ماتم و غم به گوش می رسد
دارم برای ماتمت آماده می شوم
کم کم ندای شاه دو عالم به گوش می رسد
از ابتدا همه حاجت گرفته اند
گویی دعای حضرت آدم به گوش می رسد