شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

چند سالیست که با نوکری ات دل شادم
جان زهرا دم مردن مبری از یادم....

برای عاقبت به خیری بنده حقیر دعا کنید. یاحق

"استفاده از مطالب این پایگاه با ذکر منبع بلامانع است"

بایگانی

۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روضه» ثبت شده است

بلند شو


مادر قسم به سوره ی کوثر بلند شو
مادر تو را به جان پیمبر بلند شو

مادر تو را به سیلی و من را به یک لگد
دشمن زمین زده ولی آخر بلند شو

بابا اگر که بود چنین جرأتی نبود
مادر قسم به غیرت حیدر بلند شو

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۱۰
یاحق



دستت فدای سرت، نفست که هنوز هست

چشمت فدای سرت، نفست که هنوز هست

 

حتی دگر که مشک پاره شد و شد قامتم کمان

رایت 1 فدای سرت، نفست که هنوز هست 2

 

------------------------------------------

1-  علم ، پرچم

 

2- مهر 1390 / ذی القعده 1432

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۲ ، ۱۵:۳۵
یاحق

میزبانی - شعر و اجرای حسین رضائیان

با نفس هایم برایت روضه خوانی می کنم

با دلم از مقدمت من میزبانی می کنم

 

هر نفس از عشق تو دم می زنم بی حد و مرز

بی تو این دنیا تمامی بوته های خار و هرز

 

مادرت زهرا وجودم، اقتدایم، حاصلم

اذن مادر گفتنم را هدیه دادی بر دلم 1

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۲ ، ۱۶:۳۸
یاحق

درد بی دلی


دارد زمان رفتن تو می رسد علی

تو می روی و می شکند قلب من ولی

 

تو می روی و سهم من از رفتنت شود

خون جگر، دو دیده ی تر، درد بی دلی

 

-------------------------------------

مرداد 1390 /  رمضان 1432



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۲ ، ۱۶:۲۹
یاحق



کاش با رفتن او جان ز تن ما می رفت

و روان ها به هوای او ز دنیا می رفت

 

سحر نوزدهم بود که از سمت زمین

نور از روی علی تا سوی بالا می رفت

 

حلقه ی در که دلش شور علی را می زد

خوب دانست که او به پیش زهرا می رفت

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۲ ، ۱۶:۱۶
یاحق

امروز روز هفتم تنهایی ماست

این واژه ها تصویری از شیدایی ماست

 

بابا، برادرها و فضه، ام کلثوم

تنها امید ما دل دریایی ماست

 

این چند شب بالین مادر پهن مانده

با یاد او این اشک ها لالایی ماست

 


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۲۴
یاحق


تا روز آخرم گله دارم ز دست تو

ای گوشواره ام! گله دارم ز دست تو

 

او می کِشد تو رهایم نمی کنی

ای هدیه ی پدرم گله دارم ز دست تو

 

-------------------------------------

دی 1389 / صفر 1432

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۴۶
یاحق



از همان کودکی ات مشق نبرد آموختی

اذن میدان که ندادت، مثل شمعی سوختی

 

بین نخلستان که دستانت ز تن افتاده بود

چشم مجروحت به سمت مهد اصغر دوختی

 

تا که تیری نا امیدت کرد از باز آمدن

بر زمین افتادی و جان را ز تن بفروختی

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۲ ، ۰۱:۲۵
یاحق


رسید نامه ی طوفان سرشت واویلا

خدا دوباره ز ماتم نوشت واویلا

 

صدای مرثیه ای از دلم به گوش آید

که شمر بر روی سینه نشست واویلا  1و2

 

-----------------------------------

1-  وَ الشِّمرُ جالسٌ عَلی صَدرِک: و شمر بر روی سینه ی تو نشست.


فرازی از زیارت ناحیه مقدسه


2-  آذر 1389 /  محرم الحرام 1432

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۲ ، ۰۰:۴۰
یاحق


کم کم صدای ماه محرم به گوش می رسد

کم کم نوای ماتم و غم به گوش می رسد

 

دارم برای ماتمت آماده می شوم

کم کم ندای شاه دو عالم به گوش می رسد

 

از ابتدا همه حاجت گرفته اند

گویی دعای حضرت آدم به گوش می رسد

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۰۶
یاحق