خدایا!
الهی صحبتی آغاز کردم
به نامت دفترم را باز کردم
پریدن ها به امداد تو ممکن
تلاطم ها به فریاد تو ممکن
ثمن بخشی گدای بی نوا را
جدایی افکنی اهل ولا را
چه گویم؟ وصف تو امکان ندارد
حمایت غیر تو انسان ندارد
خدایا! تو پناه بی پناهی
دوا بخش دل پر درد و آهی
ذلالت تا به کی؟ تا چند دوری؟
رهایم کن از این فسق و فجوری
زمان التیام درد هستی
ژیان پیکر، خدایا مرد هستی
سرای تو نمی گنجد به فهمم
شکایت از گناه خویش سهمم
صدایم کن به سوی تو بیایم
ضلالت دور کن مولا! گدایم
طریق عزتت باید بیابم
ظلال رحمتت باید بیابم
عدد هرگز ندارد رحمت تو
غیوری رکن حرف و صحبت تو
فدای رحمت بی انتهایت
قسم بر دستگیری از گدایت
کلامت آسمان را پرورانده
گدایت را به سوی تو کشانده
لیاقت ده که عبد و بنده باشم
مهیا کن دمی فرخنده باشم
ندارم جز تو پشتیبان و یاری
ولایت از تو دارم یادگاری
همیشه بر رضی بنما عنایت
یکی بنما ندایم با صدایت 1و2
--------------------------
1- در این سروده هر مصراع به ترتیب حروف الفبای فارسی شروع می شود.
2- آذر 1387/ ذی الحجه 1429