مهدی! دگر بیا که دلم غصه دار شد
باری دگر دو چشم ترم گریه بار شد
پایان رسید صلح حدیبیه العجل!
قرآن دوباره بر روی نیزه سوار شد
آتش زدند بار دگر درب خانه را
سیلی دوباره بر روی مادر نثار شد
مهدی! دگر بیا که دلم غصه دار شد
باری دگر دو چشم ترم گریه بار شد
پایان رسید صلح حدیبیه العجل!
قرآن دوباره بر روی نیزه سوار شد
آتش زدند بار دگر درب خانه را
سیلی دوباره بر روی مادر نثار شد
با اینکه روسیاهیم، جنت مقام ما شد
از باده ی محبت، لبریز جام ما شد
از سوی من بشارت یاران آشنا را
شکر خدا و تبریک! مهدی امام ما شد
-----------------------------------
1388 / آغاز ولایت و امامت امام زمان (عج)
شب های جمعه قلب من، لبریز شوق انتظار
آقا! بیا که جمعه را با ما تو باشی سوگوار
از ماتم پیغمبر و داغ امام مجتبی
از غصه ی مولا رضا، گریان شوی و بیقرار
------------------------------------
بهمن 1388 / صفر 1431
دلم دروازه ی آلودگی هاست
وجودم در پی بیهودگی هاست
اگر مولا نمی آید از این است
که قلبم در تب فرسودگی هاست
-------------------------------
1388
خسته ام از دعایی که می کنید
دلگیرم از ادعایی که می کنید
در انتظار ظهور من فقط منم
کافیست خدا خدایی که می کنید
----------------------------
آبان 1388 / ذی الحجه 1430
اینجا کسی به یاد تو نیست، این می کشدم
قلبی در انجماد تو نیست، این می کشدم
فریاد ناله ای که شنیدی چه فایده
این ناله را مراد تو نیست، این می کشدم
-------------------------------------
آبان 1388 / ذی الحجه 1430
غروب جمعه آمد و شما هنوز غایبی
دوباره ای عزیز من! به شهر ما نیامدی
دوباره انتظار من برای جمعه ای دگر
خدا کند که گُل کنی، غنچه ی باغ احمدی
-----------------------------------------
آبان 1388 / ذی الحجه 1430
در این زمانه بسی ناله در گلو مانده
کسی میان دلم قصه از شما خوانده
سروده ای ز همان لحظه ای که می آیی
از آن زمان که گرفتار ظلم صحرایی
شنیده ام که وجودت ز غصه ها لبریز
مدال صبر خدایی به گردنت آویز
امشب برای آمدنت گریه می کنم
از غصه ی نیامدنت گریه می کنم
آقا بیا که طاقت من هم تمام شد
بر یکه و غریب شدنت گریه می کنم
این جمعه ها که منتظرند هیچ
من هم برای سر زدنت گریه می کنم
با گناهانی که هر دم کرده ام
جانتان را بارها آزرده ام
وای از آن روزی که رسوایم کنی
آبرویم می رود، شرمنده ام
--------------------------------
خرداد 1388 / جمادی الثانی 1429