با نفس هایم برایت روضه خوانی می کنم
با دلم از مقدمت من میزبانی می کنم
هر نفس از عشق تو دم می زنم بی حد و مرز
بی تو این دنیا تمامی بوته های خار و هرز
مادرت زهرا وجودم، اقتدایم، حاصلم
اذن مادر گفتنم را هدیه دادی بر دلم 1
با نفس هایم برایت روضه خوانی می کنم
با دلم از مقدمت من میزبانی می کنم
هر نفس از عشق تو دم می زنم بی حد و مرز
بی تو این دنیا تمامی بوته های خار و هرز
مادرت زهرا وجودم، اقتدایم، حاصلم
اذن مادر گفتنم را هدیه دادی بر دلم 1
از این حوالی بود جان را مبتلا کرد
با اشک چشمانش دلم را پر بلا کرد
آن شب میانه روضه ی هرساله، ارباب
امضا برایم این برات کربلا کرد
مدیون زهرایم که با این عشق دیرین
من را اسیر آیه ی " قالوا بلی " کرد 1
دلم گرفت و دوباره قلم زبانه گرفت
دوباره تیغ گلایه دم از زمانه گرفت
گناه من که نشستم میان فاصله چیست؟
دلم صداقت این عده را چو لانه گرفت
شکست نفخه ی صوری که جرأتم می داد
و استماع نوایی که ره به خانه گرفت
کاش با رفتن او جان ز تن ما می رفت
و روان ها به هوای او ز دنیا می رفت
سحر نوزدهم بود که از سمت زمین
نور از روی علی تا سوی بالا می رفت
حلقه ی در که دلش شور علی را می زد
خوب دانست که او به پیش زهرا می رفت
قلم به دست من و روبروی من، هیهات
میان میکده جام و سبوی من، هیهات
در این هوای بهاری شکسته تر هم هست
صدا ز ناله و این های و هوی من؟ هیهات
من از تو و تو ز من ناله ها چرا کردیم؟
مگر به دست تو گیرد وضوی من؟ هیهات
آقا! برات کرببلایم عطا نما
در راه عشق جام بلایم عطا نما
آقا! عنایتی بنما و فدا شدن
در راه حفظ حکم ولایم عطا نما
-----------------------------
خرداد 1390
دوباره حرف ظهورت میانمان گل کرد
دوباره دل هوس نغمه ای ز بلبل کرد
بیا که عاقبت اینجا بلاد اسلام است
بیا که پایه ی مستکبران تزلزل کرد
----------------------------------
خرداد 1390
من از روزی که دیدم روی ماهت مست گشتم
از آن روزی که افتادم به چاهت مست گشتم
از آن روزی که گفتی منتظر بر راه بنشین
همانجایی که بنشستم به راهت مست گشتم
----------------------------------------
خرداد 1390
از فراق تو ز دل ناله و فریاد کشم
از غم هجر تو ای پیر حرم داد کشم
لایق درک حضورت نبدم زین ماتم
از همان کودکی ام داد ز بیداد کشم
حرمت مایه ی تسکین دلم بود ولی
تا ابد از غم تو ناله ی ناشاد کشم