شاعرانه

من در تلألؤ تو تسلا گرفته ام

از تو نشانه های تولا گرفته ام

من سرخوشم که حکم غلامی و نوکری

از دست با کفایت لیلا گرفته ام

هر دم که نام تو به سر ذهنم آمده

راهی ز فرش تا سوی بالا گرفته ام

هر جا گره به کار دل من سری زده

یاری ز دست پاک تو مولا گرفته ام

من ریزه خوار خوان کریم مدینه ام

اینگونه در جهان تجلی گرفته ام

من جام مستی و تب عشق ولایتی

را از علی عالی اعلی گرفته ام

از ابتدای خلقت خود خادمم ولی

مزد قیامتی تو حالا گرفته ام

ای باصفای آل محمد، حسین من!

من هم بهانه ی کرب و بلا گرفته ام

یک گوشه ی نگاه کریمانه ام نما

کز التهاب من حول و ولا گرفته ام

دارد رضی به زیر لب این ذکر نیک را

من در تلألؤ تو تسلی گرفته ام

-------------------------------------

تیر 1389 /  شعبان 1431