تا این نفس زبان کشد از وجود من
از آن توست همه بود و نبود من
باور نمی کنم که بمانم بدون تو
نام تو و کربلاست ذکر سجود من
-------------------------------
1388
تا این نفس زبان کشد از وجود من
از آن توست همه بود و نبود من
باور نمی کنم که بمانم بدون تو
نام تو و کربلاست ذکر سجود من
-------------------------------
1388
به درگاه تو هستم دیده گریان
بر آید از نهادم آه سوزان
دلم دیگر ندارد طاقت غم
نی ام در انتظار روز باران
عجب از روزهای خوب توبه
منم بودم به جمع روزه داران
اینجا رضایت آقا رضای ماست
اینجا بهای محبت بهای ماست
از برکت و عنایت و لطف و کرامتش
اینجا غذای حضرت آقا غذای ماست
-------------------------------------------
مرداد 1388 / شعبان 1430 - مشهد مقدس
در این زمانه بسی ناله در گلو مانده
کسی میان دلم قصه از شما خوانده
سروده ای ز همان لحظه ای که می آیی
از آن زمان که گرفتار ظلم صحرایی
شنیده ام که وجودت ز غصه ها لبریز
مدال صبر خدایی به گردنت آویز
امشب برای آمدنت گریه می کنم
از غصه ی نیامدنت گریه می کنم
آقا بیا که طاقت من هم تمام شد
بر یکه و غریب شدنت گریه می کنم
این جمعه ها که منتظرند هیچ
من هم برای سر زدنت گریه می کنم
با گناهانی که هر دم کرده ام
جانتان را بارها آزرده ام
وای از آن روزی که رسوایم کنی
آبرویم می رود، شرمنده ام
--------------------------------
خرداد 1388 / جمادی الثانی 1429
دلا درمان درد ما نیامد
انیس و مونس جان ها نیامد
دلا دیدی که آخر سینه نالید
که تنها همدم دل ها نیامد؟
خدایا! آخر هفته شده باز
چرا آن سرو دل آرا نیامد؟
بر دلم جز عشق تو آقای من راهی ندارد
سینه ام از غصه ات می سوزد و آهی ندارد
گریه ام جاری برای این فراق چند ساله
این گدایت مثل حیدر بهر خود چاهی ندارد
-----------------------------------------------------
1388
نمی بینی نهنگا خودکشی کردن ؟
نمی بینی که آدم ها پر از دردن؟
نمی بینی که طوفان بیقرار و سخت
به روی زندگی چشماشو آروم بست؟
نمی بینی دل دنیا پریشونه ؟
نمی بینی که بلبل روضه می خونه؟
بعد آن سیل روان از دیده
و پس از توبه به درگاه خدا
ساعتی چند از آن دم که گذشت
باز دستم به خطا رفت، چرا؟
----------------------------------------
1388