شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

چند سالیست که با نوکری ات دل شادم
جان زهرا دم مردن مبری از یادم....

برای عاقبت به خیری بنده حقیر دعا کنید. یاحق

"استفاده از مطالب این پایگاه با ذکر منبع بلامانع است"

بایگانی

۱۸۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آیینی» ثبت شده است


آقا! برات کرببلایم عطا نما

در راه عشق جام بلایم عطا نما

 

آقا! عنایتی بنما و فدا شدن

در راه حفظ حکم ولایم عطا نما

 

-----------------------------

خرداد 1390

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۲ ، ۲۳:۰۹
یاحق


دوباره حرف ظهورت میانمان گل کرد

دوباره دل هوس نغمه ای ز بلبل کرد

 

بیا که عاقبت اینجا بلاد اسلام است

بیا که پایه ی مستکبران تزلزل کرد

 

----------------------------------

خرداد 1390

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۵۸
یاحق

امروز روز هفتم تنهایی ماست

این واژه ها تصویری از شیدایی ماست

 

بابا، برادرها و فضه، ام کلثوم

تنها امید ما دل دریایی ماست

 

این چند شب بالین مادر پهن مانده

با یاد او این اشک ها لالایی ماست

 


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۲۴
یاحق

قیام

 

کاشکی فاصله ها این همه تعبیر نداشت

اذن پابوسی تو حکمت و تقدیر نداشت

 

کاش این آینه هر لحظه نشانم می داد

که دعا در حرمت حاجت تفسیر نداشت

 

صحن هایت همه در حال قیامند و قعود

این نمازیست که جز نام تو تکبیر نداشت

 


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۱۵
یاحق


من ز داغ دوری ات گریان شدم

من از این غصه همی نالان شدم

 

زینب ای آیینه ی داغ و إلم!

هر چه گویی، جان من! من آن شدم

 

سینه ات مجروح زخم غصه هاست

از تب این غصه ها سوزان شدم

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۱۰
یاحق



زینب همان کسی ست که دل برده از حسین

بانوی اول دنیا و خواهر سلطان عالمین

 

زیبنده ی علیست چنین دخت اطهری

او بهر مادر خویش هم کند مادری

 

از هر کرانه لطف خدا را از او ببین

یک دم بیا و بر در این ذو العطا نشین

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۲ ، ۲۱:۵۸
یاحق

وارث مستضعفان - شاعرانه


دوباره از تو سرودن قلم به دستم داد

و قاف قافیه ها عاقبت شکستم داد

 

دگر هوای دلم مبتلای آمدن است

و سهم روز و شبم ناله بر غمت زدن است

 

غم تو « سیصد و سیزده » نفر علمدار است

غم تو عادت ما بر نبودن یار است


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۲ ، ۱۳:۳۵
یاحق



شده بی رمق چشم پر ابر من

به پایان رسیده دگر صبر من

 

مرا از درش رانده آقای من

شود همره این غصه تا قبر من 1و2

 

-----------------------------

1-  ماجرای این شعر برمی گردد به داستان سفر به مشهد مقدس که البته موفق به رفتن نشدم و از ناراحتی این دوبیت عنایت شد.

 

2-  بهمن 1389

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۲ ، ۱۳:۲۶
یاحق


درد بی درمان خود را چه کنم مهدی جان؟

بغض این چشمان خود را چه کنم مهدی جان؟

 

غم هجر تو که درمان شدنی نیست عزیز!

نفس بی وجدان خود را چه کنم مهدی جان؟

 

این تو و این سخن سوخته 1 و این دل من

حرف همراهان خود را چه کنم مهدی جان؟

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۵۵
یاحق


تا روز آخرم گله دارم ز دست تو

ای گوشواره ام! گله دارم ز دست تو

 

او می کِشد تو رهایم نمی کنی

ای هدیه ی پدرم گله دارم ز دست تو

 

-------------------------------------

دی 1389 / صفر 1432

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۴۶
یاحق