شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

چند سالیست که با نوکری ات دل شادم
جان زهرا دم مردن مبری از یادم....

برای عاقبت به خیری بنده حقیر دعا کنید. یاحق

"استفاده از مطالب این پایگاه با ذکر منبع بلامانع است"

بایگانی

۱۷۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غزل» ثبت شده است

هیهات - حسین رضائیان

 

قلم به دست من و روبروی من، هیهات

میان میکده جام و سبوی من، هیهات

 

در این هوای بهاری شکسته تر هم هست

صدا ز ناله و این های و هوی من؟ هیهات

 

من از تو و تو ز من ناله ها چرا کردیم؟

مگر به دست تو گیرد وضوی من؟ هیهات

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۲ ، ۲۳:۱۹
یاحق


از فراق تو ز دل ناله و فریاد کشم

از غم هجر تو ای پیر حرم داد کشم

 

لایق درک حضورت نبدم زین ماتم

از همان کودکی ام داد ز بیداد کشم

 

حرمت مایه ی تسکین دلم بود ولی

تا ابد از غم تو ناله ی ناشاد کشم

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۲۸
یاحق

امروز روز هفتم تنهایی ماست

این واژه ها تصویری از شیدایی ماست

 

بابا، برادرها و فضه، ام کلثوم

تنها امید ما دل دریایی ماست

 

این چند شب بالین مادر پهن مانده

با یاد او این اشک ها لالایی ماست

 


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۲۴
یاحق



دوش از کوچه ی عشاق گذر می کردم

نیمه شب را به غم دوست سپر می کردم

 

ساعتی چند از این در به دری طی گردید

من هم این قائله را نیک نظر می کردم

 

بر دلم شور غم و غصه ی دلدار نشست

لیک از حس خود احساس خطر می کردم

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۲۱
یاحق

قیام

 

کاشکی فاصله ها این همه تعبیر نداشت

اذن پابوسی تو حکمت و تقدیر نداشت

 

کاش این آینه هر لحظه نشانم می داد

که دعا در حرمت حاجت تفسیر نداشت

 

صحن هایت همه در حال قیامند و قعود

این نمازیست که جز نام تو تکبیر نداشت

 


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۱۵
یاحق


من ز داغ دوری ات گریان شدم

من از این غصه همی نالان شدم

 

زینب ای آیینه ی داغ و إلم!

هر چه گویی، جان من! من آن شدم

 

سینه ات مجروح زخم غصه هاست

از تب این غصه ها سوزان شدم

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۱۰
یاحق

 

 

 

بین این بی صفتان رنگ و نشان باید سرخ

پیرهن ها ز دم 1 حق طلبان باید سرخ

 

اشک از دیده ز این غصه همی باید ریخت

چشم از شدت این آب روان باید سرخ

 

سخن تند من آتش به دلت خواهد زد

سر سبزم هم اگر هست، زبان باید سرخ 2

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۲ ، ۱۳:۵۸
یاحق



سخن عشق ...، همان را که تو گفتی حافظ

من شدم واله آن تا که تو گفتی حافظ

 

چه شد آن وعده که گفتی که می آید آخر؟

چه شد آن قصه ی زیبا که تو گفتی حافظ؟

 

« نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد » 1

پدرم گفت چنین یا که تو گفتی حافظ؟

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۵۷
یاحق


درد بی درمان خود را چه کنم مهدی جان؟

بغض این چشمان خود را چه کنم مهدی جان؟

 

غم هجر تو که درمان شدنی نیست عزیز!

نفس بی وجدان خود را چه کنم مهدی جان؟

 

این تو و این سخن سوخته 1 و این دل من

حرف همراهان خود را چه کنم مهدی جان؟

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۵۵
یاحق


شکر ایزد را که بارانی شدیم این روزها

باز ثابت شد که ما را دوست می دارد خدا

 

این گناهانی که ما این لحظه ها داریم را

باز نادیده گرفت آن مهربان باوفا

 

حال ماییم و دوباره صحبت عصیان و اثم

حال ماییم و سخن از زشتی کردارها

 

--------------------------------------

دی 1389 / صفر 1432

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۴۱
یاحق