شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

چند سالیست که با نوکری ات دل شادم
جان زهرا دم مردن مبری از یادم....

برای عاقبت به خیری بنده حقیر دعا کنید. یاحق

"استفاده از مطالب این پایگاه با ذکر منبع بلامانع است"

بایگانی

۱۷۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غزل» ثبت شده است

مولای آفتاب


ما را در آسمان تولا رها کنید

در راه عشق آل پیمبر فدا کنید

 

کوری چشم دشمن مولای آفتاب

ما را غلام حضرت هادی صدا کنید

 

نام نقی سرآمد اسماء عالم است

هر کس جز این سروده از آدم سوا کنید

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۲ ، ۱۳:۰۳
یاحق



سخن از عشق ندارد به جز از غم حاصل

پس چه سود است در این فرض در اول باطل؟

 

طمع بوسه نکردیم و نخواهیم نمود

ما کجا و لب دلدار به صد دل حامل؟

 

همه از داغ فروپاشی بنیان تو می نالیدند

پس چرا نیست کسی تا که بنالد با دل؟

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۵۹
یاحق



من از کلام تو در اضطراب می افتم

ز های و هوی تو در فکر آب می افتم

 

که آتشی که تو را می کشد شود خاموش

وگرنه غیر برایت به خواب می افتم

 

تنفسی که چنین با عتاب می رانی

چنان تپیده که من در سراب می افتم

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۵۶
یاحق



این روزها گرفتی حال و هوای حافظ

داری همیشه نقلی از شعرهای حافظ

 

اما چه خوب میشد گر نکته های ما را

دریابی ای صنوبر از ماجرای حافظ

 

یادش بخیر روزی کز فرط این علاقه

من یک غزل سرودم از دل برای حافظ (کلیک کنید)

 

---------------------------------------

بهمن 1390

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۴۸
یاحق



دلم میان طلب های بی بهانه شکست

از اینکه بی تو نشستم میان خانه شکست

 

از اینکه بی تو همه روزگار من شب شد

از اینکه بی تو سپر می شود زمانه شکست

 

از اینکه دست نیازم به سوی ناکس رفت

از اینکه بی تو شدم جلد آستانه شکست

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۴۵
یاحق
سه واژه - حسین رضائیان

 

حالا مرا به حال خودم وا گذاشتی؟

در بین غصه ام تک و تنها گذاشتی؟

 

 دیدی گره ز کار من خسته وا نشد

رفتی و بی خیال گره را گذاشتی

 

من لایق تو نیستم، قبول، پس چرا

این عُلقه 1 را میان دلم جا گذاشتی؟


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۲ ، ۱۶:۲۴
یاحق



دنیا مجال خنده ز آدم گرفته است

دل مدتی است گرد غم از غم گرفته است

 

حالا رسید کار به جایی که مدعی

دعوی سوز سینه ز ماتم گرفته است

 

باشد خدا میان من و طعنه ها حکم

زیرا بهانه هم نفس از دم گرفته است

 

----------------------------------------

مهر 1390

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۲ ، ۱۶:۴۵
یاحق


از این حوالی بود جان را مبتلا کرد

با اشک چشمانش دلم را پر بلا کرد

 

آن شب میانه روضه ی هرساله، ارباب

امضا برایم این برات کربلا کرد

 

مدیون زهرایم که با این عشق دیرین

من را اسیر آیه ی " قالوا بلی " کرد 1

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۲ ، ۱۶:۳۴
یاحق



دلم گرفت و دوباره قلم زبانه گرفت

دوباره تیغ گلایه دم از زمانه گرفت

 

گناه من که نشستم میان فاصله چیست؟

دلم صداقت این عده را چو لانه گرفت

 

شکست نفخه ی صوری که جرأتم می داد

و استماع نوایی که ره به خانه گرفت

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۲ ، ۱۶:۲۱
یاحق



کاش با رفتن او جان ز تن ما می رفت

و روان ها به هوای او ز دنیا می رفت

 

سحر نوزدهم بود که از سمت زمین

نور از روی علی تا سوی بالا می رفت

 

حلقه ی در که دلش شور علی را می زد

خوب دانست که او به پیش زهرا می رفت

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۲ ، ۱۶:۱۶
یاحق