تو گفتی حافظ
سخن عشق ...، همان را که تو گفتی حافظ
من شدم واله آن تا که تو گفتی حافظ
چه شد آن وعده که گفتی که می آید آخر؟
چه شد آن قصه ی زیبا که تو گفتی حافظ؟
« نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد » 1
پدرم گفت چنین یا که تو گفتی حافظ؟
ز طلب تا سوی عیوق نمودم پرواز
پر زدم تا به همانجا که تو گفتی حافظ
لیک از عشق فقط مانده همان صحبت ها
و همان پرت و پلاها که تو گفتی حافظ
« عاشقی شیوه ی رندان بلاکش باشد» 2
پس چه مربوط به آن ها که تو گفتی حافظ؟
اصلاً این قافیه بافی که نمودی به سخن
زود برگو که چنین با که تو گفتی حافظ؟
یا غلط از سخنت فهمیدم این قصه
یا غلط بوده سخن ها که تو گفتی حافظ
یا می و باده پر از سر مگو می باشد
یا همانیست قضایا که تو گفتی حافظ
به گمانم که تو چون من نکنی صحبت عشق
خود بگو پاسخ این ها که تو گفتی حافظ
تو شدی حافظ و من هم شده ام میر « رضی »
فرق ما هست همان ها که تو گفتی حافظ 3و4
---------------------------------------------
1- نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد
حافظ
2- ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد
حافظ
3- جنجال زیادی درباره این شعر درست شد و دوستان متعددی راجع به آن نظر دادند و البته آن موقع به نام " جدال با حافظ " مطرح شد. درواقع در پایان شعر، شاعر شکست خود را در مقابل حافظ شیرازی ابراز می کند و اعلام می کند که ما برای معرفی نیاز به تعریف و تمجید داریم و تو بی هیچ تعریفی و نیاز به این چیزها، در ذهن ها بزرگ هستی و مورد تمجید...
4- دی 1389