ای دل خوشی خونهی حیدر
ای ماه شبای بیقراری
میشه مگه باورم که تنها
میخوای بری و تنهام بذاری
هوای قلب حیدرو، بری کی داره
بری میگن علی دیگه، بی کس و کاره
هوای خونه بعد تو، خزونترین فصل روزگاره
نرو / عزیزدلم
بمون / همه زندگیم
که بی تو پر از، غمه زندگیم
تو قلبم / می جوشه / هزارتا چشمه شادی و طراوت
میلاد / آقامه / همه با هم بریم جشن ولادت
ولادت کریمه و - گل دسته دسته بیارید
تموم غصه هاتونو - بیرون این در بذارید
حس می کنم تو شهرمون - سایه عشقو رو سرم
قبلهی تهران شده ری - از قدم شاه کرم
تو سید الکریمی / مأمن زندگیمی
با تو دلم خداییه که تو عبدالعظیمی
ای کاش میفهمید دردم بیمحلیهاست
ای کاش میفهمید دردم درد دوری بود
ای کاش از ای کاشهایم غصه کم میکرد
لعنت به دیداری که پایانش صبوری بود
دلا از عشق تو آقا شده دریای سرور
شده قلبا همه از نور خدا چشمهی نور
چشم بد از تو و از هر کی تو رو دوست داره دور
زندگی وقتی که عشق تو وسط باشه خوشه
هر کسی شیعهی مولاس راه ایمان جلوشه
آخرش شوق زیارت تو ما رو میکُشه
تو غربت این شهر، دلخوش به شماییم
دل بستهی صحنِ، آقامون رضاییم
دل تموم عاشقات رفته، میون زائرات
گرفته بال و پر توی صحنت، مثِ کبوترات
تو حریمت آقا
دل میره به سمت کهکشون و آسمونا
قلب غصهدارم
میتپه به شوقِ دیدنِ حریمت آقا
من همون گدام که
را[ه] به را[ه] حرم میاومد ای عزیز زهرا
حرم میخوام
از تو شاه کرم میخوام
درب آسمون واشد
باز دوباره پیدا شد
ماهِ روزه، ماهِ عشق
قلب عالم آماده
چون دوباره افتاده
سمت ما نگاه عشق
بال ملک سجادهی راز و نیازت
جبریل پر افکنده زیر جانمازت
مرغ سحر در انتظار ندبهی تو
آتش گرفتار تو و سوز و گدازت
سجادی و عین قیامی و قعودی
در سجدهای و عشق باشد بر فرازت
نفس در سینهام حبس و مرا بُغضی گلوگیر است
دلم از این بهارانِ بدونِ بودنت سیر است
جهان سربازِ ناچاریست که در جنگِ شادابی
سرش بالاست اما از درون دل مُرده و پیر است
نمیآیی و ما سبحه به دستان یادمان رفته است
که در این داغ پای این دلِ غرقِ خطا گیر است
ساعت اتاق خواب خانهمان آونگ دارد...
اصلن روزی که آن را خریدیم، یکی از جذابیتهایی که منجر به انتخابش شد، همین آونگ داشتنش بود. البته وقتی فهمیدیم که برای حرکت آونگش، باتری جدا میخواهد، به همان جذابیت ظاهریاش بسنده کردیم و اینکه برای جا به جا شدن یک میله، قرار باشد باتری مجزا مصرف شود را کلاً از برنامهی زندگیمان کنار گذاشتیم.
خاطرم هست که آن اوایل، یک بار، فقط و فقط یک بار، شاید برای امتحان سالم بودنش، آونگش را هم به راه انداختیم و تمام. البته دلایل دیگری هم میتوانست داشته باشد؛ میدانید، ما برای اینکه صدای تیک تاک ساعت، مثل مته، مخمان را سوراخ نکند، عمدن دنبال ساعتی گشتیم که عقربهی ثانیه شمارش، پیوسته کار کند، نه ضربهای... برای همین، احتمال میدهم بعد از آن یک مرتبه، همین صدای بسیار خفیف تق تق آونگ را بهانه کردهام و فعال بودنش را از ذهن خود و اهل خانه، در هالهای از ابهام، به ورطهی فراموشی سپردهام.