از شوق نیایش دل من منقلب است
از سوز دعا حال خوشم ملتهب است
احوال مرا ای دوستان! دریابید
با جرعه دعایی که به دل منتسب است
--------------------------------------
آبان 1390 / ذی الحجه 1432
از شوق نیایش دل من منقلب است
از سوز دعا حال خوشم ملتهب است
احوال مرا ای دوستان! دریابید
با جرعه دعایی که به دل منتسب است
--------------------------------------
آبان 1390 / ذی الحجه 1432
گدای کوی تو فخرم همین گدایی است
نگو که عاقبت کارمان جدایی است
مرا اسیر خودت کرده ای به حدی که
دلم به مکه رود باز کربلایی است
-----------------------------------
آبان 1390
با نفس هایم برایت روضه خوانی می کنم
با دلم از مقدمت من میزبانی می کنم
هر نفس از عشق تو دم می زنم بی حد و مرز
بی تو این دنیا تمامی بوته های خار و هرز
مادرت زهرا وجودم، اقتدایم، حاصلم
اذن مادر گفتنم را هدیه دادی بر دلم 1
از این حوالی بود جان را مبتلا کرد
با اشک چشمانش دلم را پر بلا کرد
آن شب میانه روضه ی هرساله، ارباب
امضا برایم این برات کربلا کرد
مدیون زهرایم که با این عشق دیرین
من را اسیر آیه ی " قالوا بلی " کرد 1
کاش با رفتن او جان ز تن ما می رفت
و روان ها به هوای او ز دنیا می رفت
سحر نوزدهم بود که از سمت زمین
نور از روی علی تا سوی بالا می رفت
حلقه ی در که دلش شور علی را می زد
خوب دانست که او به پیش زهرا می رفت
آقا! برات کرببلایم عطا نما
در راه عشق جام بلایم عطا نما
آقا! عنایتی بنما و فدا شدن
در راه حفظ حکم ولایم عطا نما
-----------------------------
خرداد 1390
دوباره حرف ظهورت میانمان گل کرد
دوباره دل هوس نغمه ای ز بلبل کرد
بیا که عاقبت اینجا بلاد اسلام است
بیا که پایه ی مستکبران تزلزل کرد
----------------------------------
خرداد 1390
امروز روز هفتم تنهایی ماست
این واژه ها تصویری از شیدایی ماست
بابا، برادرها و فضه، ام کلثوم
تنها امید ما دل دریایی ماست
این چند شب بالین مادر پهن مانده
با یاد او این اشک ها لالایی ماست
کاشکی فاصله ها این همه تعبیر نداشت
اذن پابوسی تو حکمت و تقدیر نداشت
کاش این آینه هر لحظه نشانم می داد
که دعا در حرمت حاجت تفسیر نداشت
صحن هایت همه در حال قیامند و قعود
این نمازیست که جز نام تو تکبیر نداشت