شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

چند سالیست که با نوکری ات دل شادم
جان زهرا دم مردن مبری از یادم....

برای عاقبت به خیری بنده حقیر دعا کنید. یاحق

"استفاده از مطالب این پایگاه با ذکر منبع بلامانع است"

بایگانی

۴۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شاعرانه» ثبت شده است


از تو آموختم این گونه گفتن را:

سلام ای ابر بهاران، سلام بر ریزش باران


از تو آموختم این گونه دیدن را:

عجب نگاه دقیقی! چه جویبار رقیقی!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۲ ، ۲۳:۴۳
یاحق


اینجا به غیر از شوره زاری نیست، برگرد

اینجا کسی دنبال یاری نیست، برگرد


اینجا اگرچه دست و پا زنجیر گشته

لکن هوای بیقراری نیست، برگرد



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۲ ، ۲۳:۳۵
یاحق



بس کنید این سرگرانی را!


دل به دست هرچه میدادید دیگر نه!

حس کنید این جاودانی را


این پیام تا ابد بیدار فانی را:


« چشم ها را باید شست »

« جور دیگر باید دید » زندگانی را

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۲ ، ۲۳:۳۰
یاحق



 

تصوّری که تو داری، آرامش دریاست!

لیک بدان که میسوزد

بی نقاب و پرده، جمال آنکه پی نور است

از شمس روی تو...

او پی عشق آدم و حوّاست...!



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۲ ، ۲۳:۲۱
یاحق


بارالها ای تو ستار العیوب!

ای همانکه هست غفار الذنوب!


ای امید ناامیدان ای خدا!

ای پناه بی پناهان ای خدا!


ای رحیم با صفا و با وفا!

لطف کن رحمی بر این بنده نما



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۲ ، ۲۳:۱۵
یاحق


شب میلاد شه و سرور کل کائنات

صاحب حلم و درایت سید حسن الصفات


همره جمع ملائک توی عاشق بفرست

به امید فرج فرزندش یک صلوات


----------------------------------------------

1388

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۲ ، ۲۳:۰۷
یاحق
بیرق - شعری از حسین رضائیان

 

باری دلم از غصه ی یاران شده رنجور

خواهم سخنی گویم از آن جمال پر نور

 

آن چهره که خورشید غلام و دست بوسش

وان خرقه که انگار بود رخت عروجش

 

آن کس که بوَد زنده نه از حیث نظرها 1

روی سوی خدا با دل خود کرد سفرها 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۱۹
یاحق


خیالم گشت راحت، رفتم از یاد

هر آنچه داشتم هم رفته بر باد


قسم بر دوستی بر باوفایی

امان از بی وفایی، داد و بیداد


-----------------------------------

بهار 1387

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۱۰
یاحق

آن شب دگر آقا نتوانست بماند

بر مصیبت برادرش روضه بخواند


او اشک همی ریخت برای غم عباس

آن کس که بشد مست ز صهبای گل یاس


فرمود دگر توان بر صبر ندارم

عباس گلم بود، گل باغ و بهارم 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۰۶
یاحق

عباس یل ام بنین پشت و پناهم 

آن میر و سپهدار حرم و تکیه گاهم


آن بت شکن " باب حوائج " 1 به دو عالم 

آن گل که شده مایه ی عز و افتخارم


آن ساقی عطشان که نخورد آب و بشد آب

ناگاه بگفتا یا اخا مرا تو دریاب


شمشیر زنان، ناله کنان، شدم به سویش

آن وقت بدیدم که شکسته بُد سبویش 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۲ ، ۱۳:۳۹
یاحق