شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

چند سالیست که با نوکری ات دل شادم
جان زهرا دم مردن مبری از یادم....

برای عاقبت به خیری بنده حقیر دعا کنید. یاحق

"استفاده از مطالب این پایگاه با ذکر منبع بلامانع است"

بایگانی

۱۱ مطلب با موضوع «آیینی :: علمدار (ع)» ثبت شده است

سرداران - با شعری از حسین رضائیان

 

السلام ای سرو ایمان و شجاعت

السلام ای محور ایثار و شهادت

السلام ای تو بقای دین احمد

السلام ای کربلایت، آیه آیت

 

ساکت نماندی، وقتی که دیدی، ظلم و جفا را

رفتی به میدان، با خانواده، ای ماه زیبا

تا روز محشر، نام تو باشد، بالای بالا

 

ما را شبیه، خود کن فدایی، در راه اسلام

بهر شهادت،باذکر نامت،میبندم احرام

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۰۲ ، ۱۴:۲۳
یاحق

سایه نشین - با شعری از حسین رضائیان

 

از بچگی‌مون / وقتی که حرف از عاشقی شنیده میشد

تو آسمونا / اسمت میونِ ماهِ عالم دیده میشد

جانم اباالفضل

 

تو کلِ دنیا / تنها تو هستی که غمت همتا نداره

می‌سوزه دل‌ها / وقتی میگن دیگه حرم سقا نداره

جانم اباالفضل

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۰۱ ، ۰۷:۵۳
یاحق



دستت فدای سرت، نفست که هنوز هست

چشمت فدای سرت، نفست که هنوز هست

 

حتی دگر که مشک پاره شد و شد قامتم کمان

رایت 1 فدای سرت، نفست که هنوز هست 2

 

------------------------------------------

1-  علم ، پرچم

 

2- مهر 1390 / ذی القعده 1432

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۲ ، ۱۵:۳۵
یاحق



از همان کودکی ات مشق نبرد آموختی

اذن میدان که ندادت، مثل شمعی سوختی

 

بین نخلستان که دستانت ز تن افتاده بود

چشم مجروحت به سمت مهد اصغر دوختی

 

تا که تیری نا امیدت کرد از باز آمدن

بر زمین افتادی و جان را ز تن بفروختی

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۲ ، ۰۱:۲۵
یاحق


من مشتعل از عشق توام حضرت ساقی!

لبریز نما جام من از باده ی باقی

 

" دل در طلب عشق تو دیوانه ترین است "  (کلیک کنید)

این حرف دلم حرف زمان است و زمین است

 

بر نامه ی جرمم ز کرم چشم بپوشان

اذنم بده یک دم برسم بر در جانان

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۲ ، ۰۰:۰۸
یاحق


سقای حسین بن علی یاور زینب

در سماء احسان و وفا یگانه کوکب


فخر مرتضی در صف پیکار و شجاعت

وانکه قامت سرو قدش کند قیامت


امید حسن، پناه کلثوم و سکینه

مغموم ز ماجرای خون بار مدینه


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۲ ، ۰۱:۴۹
یاحق


امروز سخن رنگ و لعابی دگرش هست

چون دل به سوی میکده عزم سفرش هست


دیگر ز سر عقل نراند سخنی او

دیوانه شده، رود به این سو و به آن سو


حرفش بشنو ببین چه گوید دل رسوا

شاید که تو هم رسی به این حاجت زیبا


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۲ ، ۲۳:۰۹
یاحق


من معتکفم معتکف خاک حریمت

من سائلم و گدای بی باک حریمت

 

من دل به هوای تو ز عالمی گسستم

بند دل خود به تار گیسوی تو بستم

 

تو شاه کرم سرور سینه ی حسینی

تو مهجه1 ی قلب پادشاه عالمینی

 


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۲ ، ۲۱:۵۶
یاحق

آن شب دگر آقا نتوانست بماند

بر مصیبت برادرش روضه بخواند


او اشک همی ریخت برای غم عباس

آن کس که بشد مست ز صهبای گل یاس


فرمود دگر توان بر صبر ندارم

عباس گلم بود، گل باغ و بهارم 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۰۶
یاحق

عباس یل ام بنین پشت و پناهم 

آن میر و سپهدار حرم و تکیه گاهم


آن بت شکن " باب حوائج " 1 به دو عالم 

آن گل که شده مایه ی عز و افتخارم


آن ساقی عطشان که نخورد آب و بشد آب

ناگاه بگفتا یا اخا مرا تو دریاب


شمشیر زنان، ناله کنان، شدم به سویش

آن وقت بدیدم که شکسته بُد سبویش 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۲ ، ۱۳:۳۹
یاحق