شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

چند سالیست که با نوکری ات دل شادم
جان زهرا دم مردن مبری از یادم....

برای عاقبت به خیری بنده حقیر دعا کنید. یاحق

"استفاده از مطالب این پایگاه با ذکر منبع بلامانع است"

بایگانی

۴۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شاعرانه» ثبت شده است

آیا می شناسی - حسین رضائیان


زبان حال ما فردای قیامت با حضرت ارباب (ع)...


آقا! منم، آیا تو من را می شناسی؟

این نوکر غرق محن را می شناسی؟

 

آقا! منم، آن که برایت سینه می زد

آیا غلام سینه زن را می شناسی؟

 

یک عمر از داغ تو مشکی بر تنم بود

این نوکر مشکی به تن را می شناسی؟

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۲ ، ۰۹:۲۸
یاحق

صخره

 

من با تمام قلب خود احساس کردم

انگار بی تو غرق در اندوه و دردم

 

بودم بهار اما بدون توست چندی

لبریز از پاییز و پر از برگ زردم

 

آری، نفس های مرا گرما تو بودی

برگرد ای مرداد من! چندیست سردم

 


۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۲ ، ۱۱:۱۹
یاحق



به نام او که می گویند، آرام بخش دل هاست...

 

سلام عزیز دلم!

 

حرف یکی دو روز نیست این قصه. دهم همین ماه که گذشت، شد 6 ماه و 31 روزه، روزهای پر از گرفتاری و نا آرامی من. و البته هنوز این سامانه ابر پراکنده و پرفشار، بر آسمان روزگارم برقرار است و می بارد و می بارد.

 

چند وقت پیش برایت از تخت بی خوابی ها و روزهای نا آفتابی ام گفتم... امروز روز تکرار این واژه های تکراریست. تکرارهایی که واقعن دارند تکرار می شوند.

 

میدانی، این روزها اسیر اتاق دربسته ی حفظ حیاتم شده ام. اتاقی که صبح خودم را به آن می سپارم و بعدازظهر، خودم را از آن می رهانم. اتاقی که سایه ی سنگین لطف و مرحمت را بر سرم افکنده است. سایه ی سنگینی که جانم را می فشرد و قبلم را می ترکاند. اگرچه درخت خوش بر و روی این اتاق، کلامش، نگاهش، و حتی زحماتش، هیچ رنگ و بوی لطف نمی دهد و تا می تواند بزرگواری اش را به رخم می کشد...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۲ ، ۰۵:۲۱
یاحق

دلتنگی - شعر و اجرای حسین رضائیان

 

زبانم سرخ، آری تلخ از دنیای دلتنگی

سر سبزم شده بازیچه ی رؤیای دلتنگی

 

شبیه قطره ها افسوس در افسوس در افسوس

از امواج پر از نیرنگ در دریای دلتنگی

 

کتاب مرجعی هستم لبالب از پریشانی

پرم از واژه و تکواژ بی معنای دلتنگی

 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۲ ، ۲۱:۳۳
یاحق

باتوجه به نظرات و اعلام مواضع مختلف در قبال مسئله ایران با آمریکا از سوی افراد مختلف، و همچنین ایراد نظرات خنده دار و انتساب خاطرات جعلی به امام خمینی (ره)، در پی اقدام شجاعانه حجت الاسلام و المسلین شیخ جعفر صالحان (دامت برکاته) در قبال نظرات اخیر آقای هاشمی رفسنجانی (کلیک کنید)، بدین وسیله تبعیت کامل خویش از مقام معظم رهبری در مورد تمام برنامه های نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، بالاخص مسئله ارتباط ایران با آمریکا را اعلام می دارم و مشخصن بیان می کنم هرگونه عکس العمل از سوی هرکسی که منافات با نظر رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی داشته باشد را محکوم و وی را مطرود و گرگی در لباس میش می خوانم.


از همه عزیزان هم جهت آگاهی از اتفاقات رخ داده دعوت می کنم حتمن به لینک مطلب بیانات حجت الاسلام و المسلمین شیخ جعفر صالحان که از شاگردان بنام آیت الله پهلوانی(ره) (سعادت پرور)، شاگرد خاص علامه طباطبایی (ره) بودند مراجعه کنند و از امور رخداده آگاهی کامل کسب کنند.


یاحق



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۲ ، ۰۰:۵۸
یاحق



حالا که رفتی با غمت باید بسازم

پای تو دل را بیشتر باید ببازم

 

حالا که رفتی باید از خود رو بگیرم

بی خود ز خود، از تو خودی دیگر بسازم

 

باید به فکر لرزش زانوم باشم

دارد نشسته می شود ذکر و نمازم

 


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۲ ، ۱۲:۵۴
یاحق

عازم دیار حبیبم. حلال کنید...


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۲ ، ۱۴:۳۲
یاحق


دیگر ز دست نفس خطاکار خسته ام

از زشتی و پلیدی رفتار خسته ام

 

از رنج کوله بار گناه و بدی و جهل

از توبه های ناقص 1 و بسیار خسته ام 

 

از دست بی حیایی خود پیش روی تو  

وقتی خطا نمودم و انکار خسته ام

 


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۲ ، ۰۲:۴۹
یاحق

ترانه ناخوانده

کم کم برای رفتنم آماده می شوم

شوریده ای ز شورش سجاده می شوم

 

بر روی دوش هرزه علف گرچه می برم

آخر ولی به شوق تو دلداده می شوم

 

بانگ رحیل از نفسم می رسد به گوش

دارم همان که حق به دلم داده می شوم

 


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۲ ، ۰۲:۴۰
یاحق

منتشر شده در سایت شهرستان ادب (کلیک کنید)

روزهای خوبی بود.

 

باورش هم کمی سخت بود: هم جواری و بدون نیاز به هیچ هماهنگی قبلی، هم صحبتی با کسانی که قبلن ها فقط اسمشان را روی کتابشان، یا تصویرشان در فیلم های دیدار با رهبری و یا عکس شان را در مصاحبه ی روزنامه ای با آن ها دیده بودم...

 

و اینکه آن ها هم بی هیچ آلایش و پیرایه ای تو را می پذیرفتند و با تو هم صحبت می شدند.

 

جالب بود برایم اینکه هیچ کار نداشتند به این که تو در این عرصه در نقطه ی صفر مرزی هستی و خود آنان نزدیکای 100 پایانی...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۲ ، ۱۴:۳۱
یاحق