شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

چند سالیست که با نوکری ات دل شادم
جان زهرا دم مردن مبری از یادم....

برای عاقبت به خیری بنده حقیر دعا کنید. یاحق

"استفاده از مطالب این پایگاه با ذکر منبع بلامانع است"

بایگانی

۹۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حسین رضائیان» ثبت شده است

پافشاری

 

با من دوباره عشق را از سر گرفتی

باز آمدی این خسته را در بر گرفتی

 

باز آمدی با دست‌های مهربانت

اشک فراق از چشم‌های تر گرفتی

 

هرچه ندادم دل به چشمان تو اما

با پافشاری کردنت آخر گرفتی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۹ ، ۲۰:۱۴
یاحق

از تو سه تا گزاره، همواره در بَرَم بود

شوری شبیه طوفان، از عشق در سرم بود

 

اول همیشه ماندن، در ابتلای این راه

راهی که آبرویش، از دیده‌ی ترم بود

 

دوم تو را اگرچه، از دور دل نکندن

این غصه‌های آن ور، آن داغ این ورم بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۹ ، ۱۳:۵۱
یاحق

گلایه

گلایه می‌کنم از قدر ناشناسی‌ها

شکستن دل دلدار و ناسپاسی‌ها

 

از اینکه هرچه ز عمرم گذشت اما باز

نشد کم از دل من سوز دل هراسی‌ها

 

گلایه می‌کنم از تهمت و توهم شوم

گلایه می‌کنم از بازی سیاسی ها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۹ ، ۲۲:۰۹
یاحق

یک سال پیش این روزها در دفتر شعرم

گفتم: به نام عشق، بسم الله زیبایی

شعری سرودم با ردیف «دوستت دارم»

تو آمدی و قصه شد خالی ز تنهایی

 

یک سال پیش این روزها وقت نماز صبح

قامت به یاد دیدنت می‌بستم ای بانو

حالا عشا، مغرب، نماز صبح، ظهر و عصر

بین قنوتم یاد چشمت هستم ای بانو

 

یک سال شد این قصه‌ی "شیرین و فرهادی"

یک سال شد لیلا شدی، مجنون شدم من هم

یک سال از آغاز راهی تا ابد طی شد

در این سفر همسایه‌ی کارون شدم من هم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۱:۱۰
یاحق

خیلی دلت می‌خواهد انگار

من باز دنبال تو باشم

مثل همیشه شاد باشی

من گرم احوال تو باشم

 

خیلی دلت می‌خواهد این را

که در سکوتی بین ما دو

من باز مشتاق تو باشم

من در طلب باشم، ولی تو...

 

انگار با خود فرض کردی

من یک گدا هستم تو هم شاه

سهم تو کاخ اشتیاق است

سهم من بیچاره هم آه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۹ ، ۱۰:۲۷
یاحق

زندانی

 

از دیدنت شد ناامید این چشم بارانی

چشمی که حالش را نمی‌فهمی نمی‌دانی

 

اینقدر دوریم از هم اینجا در دل تهران

انگار من در چین و تو ساکن در ایرانی

 

من در ریاضی رتبه‌ی چندین هزار اما

تو رتبه‌ی زیر صد کنکور انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۵۴
یاحق

بودن تو

دوباره شوق غزل داده ای به دستانم

دوباره اشک فراقت میان چشمانم

 

تو از تبار بهاری که من به اشک دو چشم

تو را میان غزل عاشقانه می خوانم

 

قسم به لحظه به لحظه سرودنم از تو

که پای عشق تو تا روز مرگ می مانم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۸ ، ۱۲:۱۷
یاحق

 

بریدم از همه اما بریدن از تو نشد

کشیدم از همه دست و کشیدن از تو نشد

 

محبت همگان را خودم نمی‌دیدم

به قدر ثانیه اما ندیدن از تو نشد

 

زبان به مهر گشودم به شوق گفتن تو

ولی چنین سخنی را شنیدن از تو نشد

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۷ ، ۱۲:۲۹
یاحق

سردار

از ابتدا در حسرت پرواز بودی

با ساز رفتن مدتی هم ساز بودی

 

از بعد از آن دوران، پس از جاماندن از عشق

با هرنفس دنبال یک اعجاز بودی

 

فرمانده بودی، خوش قد و بالا، و اما

افتاده بودی، مثل یک سرباز بودی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۷ ، ۱۸:۱۹
یاحق

بیایید کمک

شهر ما غرق تباهی‌ست؛ بیایید کمک

طالع شهر سیاهی‌ست؛ بیایید کمک

 

داد من، ناله‌ی من، آی برادر غواص!

ناله‌ی یک بچه ماهی‌ست؛ بیایید کمک

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۷ ، ۱۶:۱۵
یاحق