وقتی از دور نگاهت به من افتاد امروز
دل ویران شده از درد شد آباد امروز
نفس غم زدهام کار مرا ساخته بود
میزنم از تب این حادثه فریاد امروز
وقتی از دور نگاهت به من افتاد امروز
دل ویران شده از درد شد آباد امروز
نفس غم زدهام کار مرا ساخته بود
میزنم از تب این حادثه فریاد امروز
در این مسیرِ پر خطر بسیارها رفتند
بر دارِ عشقِ مرتضی تمارها رفتند
مردم به خواب ناز بودند و سحرگاهان
حلاجها با رقصِ خون بر دارها رفتند
ما غرق در آسودگی ماندیم و آنگونه
غرقابِ خون از بین ما سردارها رفتند