شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

چند سالیست که با نوکری ات دل شادم
جان زهرا دم مردن مبری از یادم....

برای عاقبت به خیری بنده حقیر دعا کنید. یاحق

"استفاده از مطالب این پایگاه با ذکر منبع بلامانع است"

بایگانی

۳۹۰ مطلب با موضوع «نظم» ثبت شده است

پدرم

روبروی دو قبله‌ی چشمت

ساعتی غرق ربنا بودم

خیرگی ذکر «لا اله» م بود

شک ندارم که با خدا بودم

 

دو سه ساعت نگاه و اشک و سکوت

می‌سرودم تو را، عیارم را

من چگونه به واژه بسپارم

این سلوکی که با تو دارم را؟

 

تو همانی که هرچه غم دارم

در حضور تو می‌رود از یاد

وقت لرزیدن زمین دلم

کوه صبر تو درس یادم داد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۹ ، ۱۴:۲۸
یاحق

مادر - با شعری از حسین رضائیان

 

مادر ای آیینه‌ی پاکی و نور

مادر ای قصه‌ی شیرین وجود

مادر ای چشمه‌ی جوشان دعا

مادر ای علت هر بود و نبود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۹ ، ۰۱:۵۳
یاحق

ضربان انتقام - حسین رضائیان

 

وقتی از دور نگاهت به من افتاد امروز

دل ویران شده از درد شد آباد امروز

نفس غم زده‌ام کار مرا ساخته بود

می‌زنم از تب این حادثه فریاد امروز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۹ ، ۲۰:۴۳
یاحق

پافشاری

 

با من دوباره عشق را از سر گرفتی

باز آمدی این خسته را در بر گرفتی

 

باز آمدی با دست‌های مهربانت

اشک فراق از چشم‌های تر گرفتی

 

هرچه ندادم دل به چشمان تو اما

با پافشاری کردنت آخر گرفتی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۹ ، ۲۰:۱۴
یاحق

از تو سه تا گزاره، همواره در بَرَم بود

شوری شبیه طوفان، از عشق در سرم بود

 

اول همیشه ماندن، در ابتلای این راه

راهی که آبرویش، از دیده‌ی ترم بود

 

دوم تو را اگرچه، از دور دل نکندن

این غصه‌های آن ور، آن داغ این ورم بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۹ ، ۱۳:۵۱
یاحق

آه ای بقیع

می سازمت روزی به دست خویش، می دانم

من پای حرفی که زدم، ای عشق! می مانم

 

یک روز در صحن و رواقت ای حریم حزن

من مطمئنم که زیارت نامه می خوانم

 

می آید آن روزی که این نامرد مردم را

-  وهابیان پست -  را از شهر می رانم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۹ ، ۰۸:۲۴
یاحق

گلایه

گلایه می‌کنم از قدر ناشناسی‌ها

شکستن دل دلدار و ناسپاسی‌ها

 

از اینکه هرچه ز عمرم گذشت اما باز

نشد کم از دل من سوز دل هراسی‌ها

 

گلایه می‌کنم از تهمت و توهم شوم

گلایه می‌کنم از بازی سیاسی ها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۹ ، ۲۲:۰۹
یاحق

یک سال پیش این روزها در دفتر شعرم

گفتم: به نام عشق، بسم الله زیبایی

شعری سرودم با ردیف «دوستت دارم»

تو آمدی و قصه شد خالی ز تنهایی

 

یک سال پیش این روزها وقت نماز صبح

قامت به یاد دیدنت می‌بستم ای بانو

حالا عشا، مغرب، نماز صبح، ظهر و عصر

بین قنوتم یاد چشمت هستم ای بانو

 

یک سال شد این قصه‌ی "شیرین و فرهادی"

یک سال شد لیلا شدی، مجنون شدم من هم

یک سال از آغاز راهی تا ابد طی شد

در این سفر همسایه‌ی کارون شدم من هم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۱:۱۰
یاحق

خیلی دلت می‌خواهد انگار

من باز دنبال تو باشم

مثل همیشه شاد باشی

من گرم احوال تو باشم

 

خیلی دلت می‌خواهد این را

که در سکوتی بین ما دو

من باز مشتاق تو باشم

من در طلب باشم، ولی تو...

 

انگار با خود فرض کردی

من یک گدا هستم تو هم شاه

سهم تو کاخ اشتیاق است

سهم من بیچاره هم آه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۹ ، ۱۰:۲۷
یاحق

زندانی

 

از دیدنت شد ناامید این چشم بارانی

چشمی که حالش را نمی‌فهمی نمی‌دانی

 

اینقدر دوریم از هم اینجا در دل تهران

انگار من در چین و تو ساکن در ایرانی

 

من در ریاضی رتبه‌ی چندین هزار اما

تو رتبه‌ی زیر صد کنکور انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۵۴
یاحق