شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

چند سالیست که با نوکری ات دل شادم
جان زهرا دم مردن مبری از یادم....

برای عاقبت به خیری بنده حقیر دعا کنید. یاحق

"استفاده از مطالب این پایگاه با ذکر منبع بلامانع است"

بایگانی

خداحافظی

پنجشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۱۵ ب.ظ
خداحافظی
 
این غزل رو تقدیم می کنم به بچه های خوب دبیرستان رشد، که سه سال، شبانه روز با هم بودیم و برادرانه، کنار هم عمر سپری کردیم و حالا، دست روزگار، دارد ما را به خواندن غزل خداحافظی مجبور می کند:
 

سلامی به سردی وقت خداحافظی

 

به تن دارم این دفعه رخت خداحافظی

 

 

 

نگردی مبادا مکدر ز حال فراق

 

تکان دادم از دور دست خداحافظی

 

 

 

چرا کار ما عاقبت شد چنین غصه دار

 

رسیدن به گفتار سخت خداحافظی -

 

 

 

دلیلش چو خورشید روشن، چو مه پر فروغ

 

همه رفته بودند سمت خداحافظی

 

 

 

بهایش به اندازه ی قلب من شد تمام

 

سیاهی محض است بخت خداحافظی

 

 

 

رسیدم اگر هر چه از من ستاند این قرار

 

سرآخر به این تاج و تخت خداحافظی

 

 

 

منم پادشاه دل خالی از هم قرار

 

منم شاعر شعر وقت خداحافظی

 

 

 

------------------------------

 

اسفند 1393

 

اجرای همین شعر در شب شعر مجازی: ببینید (کلیک کنید)

 
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۲۹

نظرات  (۱)

۲۲ مهر ۹۴ ، ۱۶:۵۳ امیر محمدهمدانی
سلام،حیف شداگه بودید دوباره میرفتیم راهیان نور
پاسخ:
قسمت نبود برادر

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی