شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

چند سالیست که با نوکری ات دل شادم
جان زهرا دم مردن مبری از یادم....

برای عاقبت به خیری بنده حقیر دعا کنید. یاحق

"استفاده از مطالب این پایگاه با ذکر منبع بلامانع است"

بایگانی

۴۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شاعرانه» ثبت شده است

آسمان کرامت - با شعری از حسین رضائیان

درب آسمون واشد

باز دوباره پیدا شد

ماهِ روزه، ماهِ عشق

 

قلب عالم آماده

چون دوباره افتاده

سمت ما نگاه عشق

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۲:۱۱
یاحق

ماه عاشقی

رمضان است و هوا پر شده از عطر دعا

می‌زند موج یمِ رحمت و و احسان خدا

 

هر که دارد به سرش میل وصال کوی دوست

رمضان ماه خوش بنده‌ی شرمنده‌ی اوست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۱:۴۰
یاحق

کهنه راز - حسین رضائیان

بال ملک سجاده‌ی راز و نیازت

جبریل پر افکنده زیر جانمازت

 

مرغ سحر در انتظار ندبه‌ی تو

آتش گرفتار تو و سوز و گدازت

 

سجادی و عین قیامی و قعودی

در سجده‌ای و عشق باشد بر فرازت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۰۰ ، ۰۷:۳۹
یاحق

کمی دیر است - حسین رضائیان

نفس در سینه‌ام حبس و مرا بُغضی گلوگیر است

دلم از این بهارانِ بدونِ بودنت سیر است

 

جهان سربازِ ناچاری‌ست که در جنگِ شادابی

سرش بالاست اما از درون دل مُرده و پیر است

 

نمی‌آیی و ما سبحه به دستان یادمان رفته است

که در این داغ پای این دلِ غرقِ خطا گیر است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۰۰ ، ۲۰:۱۱
یاحق

پدرم

روبروی دو قبله‌ی چشمت

ساعتی غرق ربنا بودم

خیرگی ذکر «لا اله» م بود

شک ندارم که با خدا بودم

 

دو سه ساعت نگاه و اشک و سکوت

می‌سرودم تو را، عیارم را

من چگونه به واژه بسپارم

این سلوکی که با تو دارم را؟

 

تو همانی که هرچه غم دارم

در حضور تو می‌رود از یاد

وقت لرزیدن زمین دلم

کوه صبر تو درس یادم داد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۹ ، ۱۴:۲۸
یاحق

از تو سه تا گزاره، همواره در بَرَم بود

شوری شبیه طوفان، از عشق در سرم بود

 

اول همیشه ماندن، در ابتلای این راه

راهی که آبرویش، از دیده‌ی ترم بود

 

دوم تو را اگرچه، از دور دل نکندن

این غصه‌های آن ور، آن داغ این ورم بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۹ ، ۱۳:۵۱
یاحق

آه ای بقیع

می سازمت روزی به دست خویش، می دانم

من پای حرفی که زدم، ای عشق! می مانم

 

یک روز در صحن و رواقت ای حریم حزن

من مطمئنم که زیارت نامه می خوانم

 

می آید آن روزی که این نامرد مردم را

-  وهابیان پست -  را از شهر می رانم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۹ ، ۰۸:۲۴
یاحق

گلایه

گلایه می‌کنم از قدر ناشناسی‌ها

شکستن دل دلدار و ناسپاسی‌ها

 

از اینکه هرچه ز عمرم گذشت اما باز

نشد کم از دل من سوز دل هراسی‌ها

 

گلایه می‌کنم از تهمت و توهم شوم

گلایه می‌کنم از بازی سیاسی ها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۹ ، ۲۲:۰۹
یاحق

یک سال پیش این روزها در دفتر شعرم

گفتم: به نام عشق، بسم الله زیبایی

شعری سرودم با ردیف «دوستت دارم»

تو آمدی و قصه شد خالی ز تنهایی

 

یک سال پیش این روزها وقت نماز صبح

قامت به یاد دیدنت می‌بستم ای بانو

حالا عشا، مغرب، نماز صبح، ظهر و عصر

بین قنوتم یاد چشمت هستم ای بانو

 

یک سال شد این قصه‌ی "شیرین و فرهادی"

یک سال شد لیلا شدی، مجنون شدم من هم

یک سال از آغاز راهی تا ابد طی شد

در این سفر همسایه‌ی کارون شدم من هم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۱:۱۰
یاحق

خیلی دلت می‌خواهد انگار

من باز دنبال تو باشم

مثل همیشه شاد باشی

من گرم احوال تو باشم

 

خیلی دلت می‌خواهد این را

که در سکوتی بین ما دو

من باز مشتاق تو باشم

من در طلب باشم، ولی تو...

 

انگار با خود فرض کردی

من یک گدا هستم تو هم شاه

سهم تو کاخ اشتیاق است

سهم من بیچاره هم آه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۹ ، ۱۰:۲۷
یاحق