شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

چند سالیست که با نوکری ات دل شادم
جان زهرا دم مردن مبری از یادم....

برای عاقبت به خیری بنده حقیر دعا کنید. یاحق

"استفاده از مطالب این پایگاه با ذکر منبع بلامانع است"

بایگانی

صلح حدیبیه

چهارشنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۲، ۰۵:۴۳ ب.ظ



مهدی! دگر بیا که دلم غصه دار شد

باری دگر دو چشم ترم گریه بار شد

 

پایان رسید صلح حدیبیه العجل!

قرآن دوباره بر روی نیزه سوار شد

 

آتش زدند بار دگر درب خانه را

سیلی دوباره بر روی مادر نثار شد

 


فرق علی دوباره به هنگامه ی نماز

از ضرب یک کشیش حرامی شکار شد

 

باران تیر بر بدن مجتبی زدند

یک جام زهر بار دگر خوشگوار شد

 

باران نیزه بار دگر بر حسین ریخت

مهدی! بیا که آیه ی قرآن به نار شد

 

قرآن به سر گرفتن ما سرسری نبود

آقا! بیا که دیده ی ما تارِ تار شد

 

آتش به قلب مهدی زهرا کشیده اند

قرآن بهانه ی خود آن تکسوار شد

 

ما ذوالفقار حیدر کرار می شویم

دیگر زمان غرش و پایان کار شد

 

آقا! بیا و روزی مان کن شهادتی

سهم رضی ز غصه دلی ناله دار شد

 

----------------------------------

شهریور 1389 -  در محکومیت عمل کشیش آمریکایی نسبت به قرآن سوزی در سالروز 11 سپتامبر -  مشهد مقدس

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی