مدح حضرت عباس (ع) - بند سوم
پنجشنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۰۶ ب.ظ
آن شب دگر آقا نتوانست بماند
بر مصیبت برادرش روضه بخواند
او اشک همی ریخت برای غم عباس
آن کس که بشد مست ز صهبای گل یاس
فرمود دگر توان بر صبر ندارم
عباس گلم بود، گل باغ و بهارم
گفتم که عزیز دل خون گشته ی زهرا!
دارم ز تو یک سوال، پاسخی بفرما
این را تو جوابی به من خسته عطا کن
درد دل این غم زده را شما دوا کن
ارباب! شنیدم که به خیمه اش نبردی
خود خواست که او را تو به دست غم سپردی
آقا ز چه رو چنین ز تو خواست علمدار؟
از سرّ چنین راز مگو تو پرده بردار
فرمود که شرمنده ز روی کودکان بود
او خسته و نالان ز جفای دشمنان بود
عباسِ بدون آب در نزد سکینه
یاد آور بی مرحمی زخم مدینه
او تشنه ترین تشنه ی تشنگان دنیاست
سیراب ز دست حیدر و حضرت زهراست
باور نکند رضی این مهر و عنایت
آخر نبود وُ را به این لطف لیاقت
------------------------------
بهار 1387