سه واژه
دوشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۲، ۰۴:۲۴ ب.ظ
حالا مرا به حال خودم وا گذاشتی؟
در بین غصه ام تک و تنها گذاشتی؟
دیدی گره ز کار من خسته وا نشد
رفتی و بی خیال گره را گذاشتی
من لایق تو نیستم، قبول، پس چرا
این عُلقه 1 را میان دلم جا گذاشتی؟
شب ها خیال تو به سحر می رسید حیف
این قصه را حکایت شب ها گذاشتی
آری مرض، عیادت و درمان سه واژه اند
اما کدام را تو به اجرا گذاشتی؟
« از من نیاز می رسد و از تو ناز - عجب » 2
از تو بعید بود، طاقچه بالا گذاشتی
من اعتراف می کنم خطا کرده ام ولی
آخر چرا به روی دلم پا گذاشتی؟
آری رضی! سبب غصه چیست جز
اینکه میان دل غصه ی لیلا گذاشتی؟ 3
------------------------------------
1- محبت
2- از من نیاز می رسد و از تو ناز - عجب
درد سری شده سفر کربلای من
علی اکبر لطیفیان (روضه)
3- بهمن 1390
۹۲/۰۶/۰۴