شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

چند سالیست که با نوکری ات دل شادم
جان زهرا دم مردن مبری از یادم....

برای عاقبت به خیری بنده حقیر دعا کنید. یاحق

"استفاده از مطالب این پایگاه با ذکر منبع بلامانع است"

بایگانی

امام (ره) و رهایی تن

پنجشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۲، ۰۱:۰۷ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم


آزادی؛


آزادی، رهایی روح خدا از تن است؛ همان چه که در روز خلقت در انسان به ودیعه نهاده شد و روزگاری نیز از او باز ستانده خواهد شد. اما این آزادی بدان معنایی که ما امروز در گستره ی تفکر خود قرار داده ایم نیست؛ بلکه این آزادی، چنین مرزهای کوچکی را کنار می زند و به وسعت بی نهایت، قلمرویی تشکیل می دهد که بعید از ذهن است؛ حتی بعید از وهم.... اما این آزادی که از آن سخن میگوئیم چیست که مانند قلب تسخیر شده ی اولیاء الله، قلعه های قلب عالم را فتح نموده است؟



در آن هنگام که شخص در حصار قرار گرفت، تأثیر آن در حد چند نفر آن هم برای رهایی او از چنگال حاصر است -  که احتمال می رود آن چند نفر نیز از اقوام و بستگان او باشند  -  لکن وقتی دید گونه ای دیگر و آن محصور در حصار، والاتر از شخص می گردد، نه تنها مجموعه ی مضروب، بل کل وجود عالم برای نجات آن پا در عرصه می نهند. پس در این طریقت یا فدا میشوند و یا پیروز. و یاآنکه فدا می شوند، اما پیروز... آری، 8 سال دفاع مقدس در برابر استکبار این را چنان نمایان نموده است که اگر بخواهیم روی آن سرپوش فراموشی را قرار دهیم، ذره ای از نور او کاسته نخواهد شد؛ بلکه آن را در حلاوت خود ذوب میکند و با تلألؤیی درخشان تر از قبل خود را به پدیدارعالمیان می سازد... به میدان رفتن 13 ساله ها و رشادت در برابر تمام دنیای کفر و ظلم برای رهایی از وابستگی به آنچه غیر خداییست، تمیز نمودن کفش های خاکی رزمندگان به دست پیرمردانی که دگر توان راه رفتن هم ندارند(!) و از این گونه احوال، چیزی نیست جز فدا گشتن توأمان با پیروزی... اما اینکه چگونه این امت، جهاد برای این آزادی را درک کردند باید به درب حسینیه حاج همت رفت و غبار عزت را بر مشام جان رسانید و با اذن شهدا از آنجا به سرای رزمندگان اسلام، یعنی حسینیه جماران پرواز کرد. آری، این ثمره ی پی ریزی کسی جز پیر جماران نیست که با قیام خود در برابر ظلم، کفر، عناد و بی دینی، انسانیت را از چنگال خون ستیز استکبار نجات داد و خیزبرداشتن به سمت میدان های نبرد برای نجات انسانیت و رهایی از بند تعلق را به جهانیان آموخت. او کاری کرد که تا امروز برای آزادی از چنگال ظلم در تمام جهان قیام می شود؛ بی آنکه توجهی به عاقبت کار شود. این وظیفه ی ماست که در برابر ظلم و بی دینی به پاخیزیم و آماده ی رزم شویم؛ زیرا که »ما مأمور به انجام وظیفه ایم، نه مأمور به نتیجه». این را او به ما یاد داده است که بدانیم هر آنچه که خدا می خواهد نتیجه ی کار ماست.


چه چیز میتواند والاتر از نجات انسانیت باشد؟ همانگونه که در سیره ی انبیاء و اولیای خدا چنان نمایان است که انگار هدف از بعثت انبیاء نیز، جز این نبوده است! آزادی روح خدا از تن، یعنی دل کندن از هرآنچه تعلق می آورد؛ آن هم نسبت به معبود... وقتی جوان رزمنده ای دست و پا می زند که فرمانده اش به اواجازه دهد چند دقیقه ای برای کاری برود و او را در پشت خاکریز، تنهای تنها در حال عبادت می یابند، و یا جوانی که دست و پا میزند در عملیات حضور داشته باشد اما به دلیل نزدیکی زمان ازدواجش به او اجازه نمی دهند، این چیست جز رهایی از تعلق دنیا و کیست آموزنده ی این عشق جز روح خدا! وقتی حسین بن علی (ع) در زیر باران تیرها و نیزه ها و شمشیرها فریاد بر می آورد که« ای قوم، اگر در همین زمان از کفر خود توبه کنید، شما را شفاعت می کنم»، واضح است که قدمی بس بزرگ آن هم نه برای خود، بلکه برای آزادی بشریت برداشته است؛ برای آنکه عمر سعد ها را از طمع حکومت ری و کوچه بازارش بازدارد و نمایان سازد که خدا را با هیچ یک از اینها نمی توان داشت؛ حتی با جسم!


خمینی کبیر که فردی از تبار همین خاندان بود، رهایی روح خدا از تن را -که درجبهه ها پنهان بود- برای جوانانی بیان نمود و آنها نیز به سوی رب خود شتافتند و بزرگ تر آن که هنوز خاطرشان در یادها زنده است که این امروزخود والاتر از شهادت است.


آری اینگونه است که اگر نفسی حق باشد، چنان کارساز می شود که در تمام هستی طنین انداز می گردد و مسیح وار، جان را تازه میکند. اگر چه کفر هنوز به نابودی این عظمت در تلاش است، اما زهی خیال باطل که این نفس مسیحایی مدد از خدا گرفته و تمام بتکده های عالم را به لرزه در آورده است و تا روزی که بت شکن غایب از نظر، برای آزادی روح خدا از تن خاکی قیام کند، بر جریده عالم ثبت و ماندگار است.


--------------------------------------------------
انتشار یافته در نشریه کانون دانش پژوهان نخبه (کلیک کنید) به مناسبت رحلت امام خمینی (ره) -  سال 1385

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی