شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

چند سالیست که با نوکری ات دل شادم
جان زهرا دم مردن مبری از یادم....

برای عاقبت به خیری بنده حقیر دعا کنید. یاحق

"استفاده از مطالب این پایگاه با ذکر منبع بلامانع است"

بایگانی

چشمانت

دوشنبه, ۲۹ اسفند ۱۴۰۱، ۰۷:۵۳ ب.ظ

 

خدا را، بودنش را باورم شد ناگهان در قاب چشمانت

دگر احرام بستم بر طواف کعبه‌ی بی تاب چشمانت

 

خدا را باورم شد بس که در بیداری‌ام - در خواب هم - او را

صدا کردم که بی تابم - و بی خوابم - کند در خواب چشمانت

 

چه می‌بینم؟ در استهلال این رؤیای شورانگیز و ناباور

خودم را خیره می‌بینم میان حلقه‌ی مهتاب چشمانت

 

نگاهم می‌کنی مستانه مغلوب غزل می‌گردم ای ساقی

مگر انگور داری دانه دانه در شراب ناب چشمانت

 

نگاهم می‌کنی و دیده‌ام سر برنمی‌چرخاند از دیدن

که گشته پلک و ابرو و نگاهم بنده‌ی ارباب چشمانت

 

و این عین نماز است و مسلمان گشتم آخر بر مدار تو

خدا را شکر بستم قامتم را در دل محراب چشمانت

 

اگر دارایی‌ام دوری و دنیایم همه درد است باور کن

کفایت می‌کنم از هرچه درد و دوری دنیا به چشمانت

 

---------------------------

آبان 1400

 

کلیپ تصویری "چشمانت" | تیزر تبلیغاتی

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی