شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

چند سالیست که با نوکری ات دل شادم
جان زهرا دم مردن مبری از یادم....

برای عاقبت به خیری بنده حقیر دعا کنید. یاحق

"استفاده از مطالب این پایگاه با ذکر منبع بلامانع است"

بایگانی

حبیب و غریب

يكشنبه, ۱۶ مهر ۱۴۰۲، ۰۳:۵۵ ب.ظ

 

دوباره حرف حبیب است و قصه، قصه‌ی سیب

سروده‌ای ز کسی که حبیب بود و غریب

 

ز دور دست محبت تکان تکان می‌داد

و بود خنجر دوری همیشه‌اش در جیب

 

مرا ز غصه ‌ این قصه رنج وافر داد

به خویش می‌زد از این ماجرا فقط آسیب

 

منی که تکیه نمودم به این چنین دیوار

به دست خویش، نمودم، به جمله‌ای تخریب

 

که من غزال گریزان ز دست تو هستم

تو را ز عشق به چشمان من نمانده نصیب

 

تو بگذر از من و بگذارمی به دست زمان

که خویش راضی‌ام اینجا به این دروغ و فریب

 

سکوت، قسمت من، خنده‌ای به طعنه به لب

که من غریبم و دیگر نخوان مرا تو حبیب

 

عجیب درد بزرگی نصیب من شده بود

عجیب بود خدایا، عجیب بود و عجیب

 

من از نگاه به ماه و ستاره‌اش گفتم

ولی سخن ز زمین می‌زد و زمان رقیب

 

هزار نامه نوشتم، سخن ز دل گفتم

چه فایده، شده خورشید قصه در تصویب -

 

سیاهی لحظات خسوف دوری و درد؛

و نیست با نظرم این نظاره در تقریب

 

سکوت، نامه‌ی آخر، ستاره، شمس و قمر

خدا دهد به دل واژه‌ها قرار و شکیب...

 

------------------------------

اردیبهشت 94

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی