دستت فدای سرت، نفست که هنوز هست
چشمت فدای سرت، نفست که هنوز هست
حتی دگر که مشک پاره شد و شد قامتم کمان
رایت 1 فدای سرت، نفست که هنوز هست 2
------------------------------------------
1- علم ، پرچم
2- مهر 1390 / ذی القعده 1432
دستت فدای سرت، نفست که هنوز هست
چشمت فدای سرت، نفست که هنوز هست
حتی دگر که مشک پاره شد و شد قامتم کمان
رایت 1 فدای سرت، نفست که هنوز هست 2
------------------------------------------
1- علم ، پرچم
2- مهر 1390 / ذی القعده 1432
« دریا به چشم گریه کنان تو شبنم است
یعنی که هرچه گریه برایت کنم کم است » 1
دارد بساط ماتم تو می شود به پا
ماهی دگر به ماتم ارباب عالم است 2
--------------------------------------------
1- تضمین؛ اما نام شاعر برای بنده مجهول است.
2- مهر 1390 / ذیقعده 1432
از کربلا ودیعه ی جنت مرا نصیب
از عطر یار شمیم محبت مرا نصیب
گفتا چرا به غصه نشستی به آه و اشک؟
گفتم سرشک دیده ز هیئت مرا نصیب
------------------------------------
آبان 1390 / ذی القعده 1432
از همان کودکی ات مشق نبرد آموختی
اذن میدان که ندادت، مثل شمعی سوختی
بین نخلستان که دستانت ز تن افتاده بود
چشم مجروحت به سمت مهد اصغر دوختی
تا که تیری نا امیدت کرد از باز آمدن
بر زمین افتادی و جان را ز تن بفروختی
« دوباره روضهی تلخ اسارت زینب 1 »
دوباره روضهی سنگ و شکایت زینب
دوباره روضهی شاهی به روی خاک و به خون
دوباره روضهی گودال و قامت زینب2
----------------------------------------------
1- دوباره روضهی تلخ اسارت زینب
مرور متن کتاب شرافت زینب
وحید قاسمی (رقیه خاتون)
2- آذر 1389 / ذی الحجه 1431
رسید ماه محرم دلم دوباره گرفت
دلم ز دیدن آن بوریای پاره گرفت
به نام نامی دلبر دوباره شور تو را
شکسته قلب نحیفم به یک اشاره گرفت
-------------------------------------
آذر 1389 / ذی الحجه 1431
رسید نامه ی طوفان سرشت واویلا
خدا دوباره ز ماتم نوشت واویلا
صدای مرثیه ای از دلم به گوش آید
که شمر بر روی سینه نشست واویلا 1و2
-----------------------------------
1- وَ الشِّمرُ جالسٌ عَلی صَدرِک: و شمر بر روی سینه ی تو نشست.
فرازی از زیارت ناحیه مقدسه
2- آذر 1389 / محرم الحرام 1432
ما از ازل گدای در خانه ات شدیم
خود یک نظر نمودی و دیوانه ات شدیم
تو شمع گشته ای که دل مهر نشکند
باعث شدی که ما همه پروانه ات شدیم
کل فرشتگان همه اقرار می کنند
ما نیز مست باده و پیمانه ات شدیم
سلام من به تو الا شهید حق نما حسین
الا تو عشق عالمین، عزیز کبریا حسین
جهنمی ترین کلاغ رو سیاه تو منم
بیا دمی به این کلاغ خود نظر نما حسین
مرا امید یک نگاه تو همیشه باور است
توسلم به دست با کرامت شما حسین
من مشتعل از عشق توام حضرت ساقی!
لبریز نما جام من از باده ی باقی
" دل در طلب عشق تو دیوانه ترین است " (کلیک کنید)
این حرف دلم حرف زمان است و زمین است
بر نامه ی جرمم ز کرم چشم بپوشان
اذنم بده یک دم برسم بر در جانان