بعد آن سیل روان از دیده
و پس از توبه به درگاه خدا
ساعتی چند از آن دم که گذشت
باز دستم به خطا رفت، چرا؟
----------------------------------------
1388
بعد آن سیل روان از دیده
و پس از توبه به درگاه خدا
ساعتی چند از آن دم که گذشت
باز دستم به خطا رفت، چرا؟
----------------------------------------
1388
امشب از سمت دلم دارم سخن
همچو اشک دیده می بارم سخن
امشب از قلبی شکسته، بی نوا
می زنم دم عاشقانه با شما
روزگاری صحبتم بوی تو داشت
دست هایم ره به گیسوی تو داشت
الهی صحبتی آغاز کردم
به نامت دفترم را باز کردم
پریدن ها به امداد تو ممکن
تلاطم ها به فریاد تو ممکن
ثمن بخشی گدای بی نوا را
جدایی افکنی اهل ولا را
سخن آغاز می گردانم امشب
برایت روضه ها می خوانم امشب
سرودی از فضای بی کسی، غم
سخن از غصه های می رانم امشب
دوباره آمدم بهر انابه
قبولم کن خدا! مهمانم امشب
برای آن که خیالی گناه دارد، نه
برای من که گنه کارم و خطا کارم
تو برتری ز توهم، تو برتری ز خیال
تو برتری ز هر آنچه به چنته ام دارم
منی که در دم غفلت که نه، به هر وقتی
گناه کرده ام و بند قید تکرارم
میخوام بگم برای تو، از هستی رفته به باد
از اون کرامتی که شد، نصیب من خیلی زیاد
یادم میاد تو هیئتا، تو روضه ها، تو گریه ها
این حرفو می زدم به تو، خدا کنه یادت بیاد
قسم به جون کفترات، که باوفاتر از من اند
منو ببر به کربلا، که جون داره به لب میاد
بارالها ای تو ستار العیوب!
ای همانکه هست غفار الذنوب!
ای امید ناامیدان ای خدا!
ای پناه بی پناهان ای خدا!
ای رحیم با صفا و با وفا!
لطف کن رحمی بر این بنده نما
سوز سینه ام را به گمانم اثری نیست
انگار که از رحمت و بخشش خبری نیست
این بنده ی پر جرم و گنه را به گمانم
از سوی خدا رحمت و عفو دگری نیست
سوزانده ام آن باغ که برپا بنمودم 1
جز جرم و خطا باغ دلم را ثمری نیست
برکام وجودم همه لذت بنشسته
آه این همه ذهر است و لیکن شکری نیست
نیمه شب شد کار دل آغاز شد
دفتر اعمال من یک بار دیگر باز شد 1
بر دلم بانگ "خدایا بازهم من آمدم"
با نوای توبه در وقت دعا هم ساز شد
صوتی از سمت عبادتگاه حق آید به گوش
بنده ات بار دگر آماده ی پرواز شد
در رحمت ز روی لطف باز است 1
دوباره آمدم بهر انابه
بگویم با خدایم این خطابه
دوباره بار جرم و روسیاهی
دوباره ناامید از من نگاهی
دوباره معصیت کردم خدایا!
خطا کردم، خطا من، بارالها!