شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

چند سالیست که با نوکری ات دل شادم
جان زهرا دم مردن مبری از یادم....

برای عاقبت به خیری بنده حقیر دعا کنید. یاحق

"استفاده از مطالب این پایگاه با ذکر منبع بلامانع است"

بایگانی



سخن عشق ...، همان را که تو گفتی حافظ

من شدم واله آن تا که تو گفتی حافظ

 

چه شد آن وعده که گفتی که می آید آخر؟

چه شد آن قصه ی زیبا که تو گفتی حافظ؟

 

« نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد » 1

پدرم گفت چنین یا که تو گفتی حافظ؟

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۵۷
یاحق


درد بی درمان خود را چه کنم مهدی جان؟

بغض این چشمان خود را چه کنم مهدی جان؟

 

غم هجر تو که درمان شدنی نیست عزیز!

نفس بی وجدان خود را چه کنم مهدی جان؟

 

این تو و این سخن سوخته 1 و این دل من

حرف همراهان خود را چه کنم مهدی جان؟

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۵۵
یاحق


تا روز آخرم گله دارم ز دست تو

ای گوشواره ام! گله دارم ز دست تو

 

او می کِشد تو رهایم نمی کنی

ای هدیه ی پدرم گله دارم ز دست تو

 

-------------------------------------

دی 1389 / صفر 1432

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۴۶
یاحق


شکر ایزد را که بارانی شدیم این روزها

باز ثابت شد که ما را دوست می دارد خدا

 

این گناهانی که ما این لحظه ها داریم را

باز نادیده گرفت آن مهربان باوفا

 

حال ماییم و دوباره صحبت عصیان و اثم

حال ماییم و سخن از زشتی کردارها

 

--------------------------------------

دی 1389 / صفر 1432

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۴۱
یاحق



امان از سرشلوغی وای بر من

امان از بی فروغی وای بر من

 

امان از اینکه دورم از تو و یار

عجب حرف دروغی وای بر من

 

-------------------------------

آذر1389

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۴۰
یاحق




در وادی محبت، حرفی به جز تعب نیست

این بار این سروده، از قلب با طرب نیست

 

دردی میان دل بود، گفتم بگویم آن را

اما نبود چاهی، این قصه پر عجب نیست

 

دردا سخن زیاد و، گوشی مباد حاضر

اینجا کسی به فکر، امرار روز و شب نیست

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۳۳
یاحق



از همان کودکی ات مشق نبرد آموختی

اذن میدان که ندادت، مثل شمعی سوختی

 

بین نخلستان که دستانت ز تن افتاده بود

چشم مجروحت به سمت مهد اصغر دوختی

 

تا که تیری نا امیدت کرد از باز آمدن

بر زمین افتادی و جان را ز تن بفروختی

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۲ ، ۰۱:۲۵
یاحق

 

« دوباره روضه‌ی تلخ اسارت زینب 1 »

دوباره روضه‌ی سنگ و شکایت زینب

 

دوباره روضه‌ی شاهی به روی خاک و به خون

دوباره روضه‌ی گودال و قامت زینب2

 

----------------------------------------------

1-  دوباره روضه‌ی تلخ اسارت زینب

     مرور متن کتاب شرافت زینب

 

وحید قاسمی (رقیه خاتون)

 

2- آذر 1389 /  ذی الحجه 1431

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۲ ، ۰۱:۱۹
یاحق



رسید ماه محرم دلم دوباره گرفت

دلم ز دیدن آن بوریای پاره گرفت

 

به نام نامی دلبر دوباره شور تو را

شکسته قلب نحیفم به یک اشاره گرفت

 

-------------------------------------

آذر 1389 / ذی الحجه 1431

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۲ ، ۰۱:۱۷
یاحق

9 دی

دلم دوباره نفس تازه کرد آقا جان

ببین تفاوت احساس و عشق در انسان

 

چه شد به سینه ی هشتاد و هشت، خود دیدی

خودت بیاورش آن را به پهنه ی میزان

 

ستیز شمر و یزید زمان به عاشورا

مصاف لشکر میخانه با حسین زمان

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۲ ، ۰۰:۵۷
یاحق