شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

چند سالیست که با نوکری ات دل شادم
جان زهرا دم مردن مبری از یادم....

برای عاقبت به خیری بنده حقیر دعا کنید. یاحق

"استفاده از مطالب این پایگاه با ذکر منبع بلامانع است"

بایگانی

۱۴۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

بیرق - شعری از حسین رضائیان

 

باری دلم از غصه ی یاران شده رنجور

خواهم سخنی گویم از آن جمال پر نور

 

آن چهره که خورشید غلام و دست بوسش

وان خرقه که انگار بود رخت عروجش

 

آن کس که بوَد زنده نه از حیث نظرها 1

روی سوی خدا با دل خود کرد سفرها 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۱۹
یاحق


خیالم گشت راحت، رفتم از یاد

هر آنچه داشتم هم رفته بر باد


قسم بر دوستی بر باوفایی

امان از بی وفایی، داد و بیداد


-----------------------------------

بهار 1387

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۱۰
یاحق

آن شب دگر آقا نتوانست بماند

بر مصیبت برادرش روضه بخواند


او اشک همی ریخت برای غم عباس

آن کس که بشد مست ز صهبای گل یاس


فرمود دگر توان بر صبر ندارم

عباس گلم بود، گل باغ و بهارم 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۰۶
یاحق

عباس یل ام بنین پشت و پناهم 

آن میر و سپهدار حرم و تکیه گاهم


آن بت شکن " باب حوائج " 1 به دو عالم 

آن گل که شده مایه ی عز و افتخارم


آن ساقی عطشان که نخورد آب و بشد آب

ناگاه بگفتا یا اخا مرا تو دریاب


شمشیر زنان، ناله کنان، شدم به سویش

آن وقت بدیدم که شکسته بُد سبویش 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۲ ، ۱۳:۳۹
یاحق

دوش از طلب عشق و محبت تو مولا

دستم به طلب بود سوی عالم بالا


دل خواست سخن از تو بگوید به دو عالم

بگرفت مدد از در انگشتر خاتم 1


گفتم به سخن آمده ام بهر علمدار

آن ساقی بی دست تو، آن میر و سپهدار 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۲ ، ۱۳:۳۶
یاحق
باران - شعری از حسین رضائیان


دل در طلب عشق تو دیوانه ترین است
غم در بر این درد چه بسیار حزین است

ای یوسف بازار دلم بهر من این اشک
چون گوهر نایاب به انگشت نگین است

خواهد رسد آن روز که از عشق بمیرم
دل منتظرت مانده و جسمم به زمین است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۲ ، ۱۳:۲۰
یاحق


درمانده ی عشقت شده ام مرا نگاهی
با این همه عشقم تو مرا باز نخواهی

از سوز و غم ناله ی من همه بنالند
لیک از غم مانده در دلم هیچ ندانند

اشکم ز غم دوری تو روان تر از رود
رسم معرفت میان ما بگو چنین بود؟

هر لحظه و هر کجا به یاد تو می افتم
می گریم از این غم که مگر تو را چه گفتم؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۲ ، ۱۲:۵۳
یاحق


امشب دوباره به نام نامی ارباب مست می شوم

امشب به کاسه ای از اشک، این می ناب مست می شوم


امشب از همان طریقی که واسطه اش یادم داده

با دست توسل به ساحت صاحب الابواب مست می شوم 


---------------------------------------------------------------------

1386

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۲ ، ۱۲:۲۸
یاحق


گفتا چه غمی بر کمر افتاد که بشکست؟
گفتم که غم عشق خرابم بنموده

گفتا ز چه باران به روی رخت نشسته؟
گفتم غم دوریست که آبم بنموده

گفتا که چرا چنین شدی واله و شیدا؟
گفتم که نگارم به نگاهی جوابم بنموده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۲ ، ۱۲:۱۹
یاحق

یابن الحسن از عشق سخن آموزم
تا وقف تو گردد شبانه روزم

این جمعه بیا قدم بر این چشم بنه
کز دوری تو پروانه سان میسوزم

------------------------------------------
1386
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۳۵
یاحق