شاعرانه

به درگاه تو هستم دیده گریان

بر آید از نهادم آه سوزان

دلم دیگر ندارد طاقت غم

نی ام در انتظار روز باران

عجب از روزهای خوب توبه

منم بودم به جمع روزه داران

ولی حالا شکسته قلب یارم

دوباره توبه بشکستم ز عصیان

دوباره بارش باران گریه

ز چشم دلبرم زین روزگاران

گناهانم ببین از حد گذشته

خدایا! من پشیمانم، پشیمان

شدم بی آبرو از بی وفایی

شدم شرمنده از روی شهیدان

شهیدانی که جان دادند تا من

بمانم پای این اسلام و ایمان

« کجایید ای شهیدان خدایی » ¹

دعایی بهر این بشکسته پیمان

پناهم ده اگرچه روسیاهم

خدایا! ای پناه بی پناهان!

نفهمی کرده ام ای شاه! العفو

ز جرمم بار دیگر چشم پوشان ²

--------------------------------

1-  کجایید ای شهیدان خدایی

     بلاجویان دشت کربلایی

مولوی (دیوان شمس)

2- مهر1388/ شوال 1430