شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

چند سالیست که با نوکری ات دل شادم
جان زهرا دم مردن مبری از یادم....

برای عاقبت به خیری بنده حقیر دعا کنید. یاحق

"استفاده از مطالب این پایگاه با ذکر منبع بلامانع است"

بایگانی

غروب

چهارشنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۱۶ ب.ظ

افلاک

 

 

 

آری غروب امروز قدری تیزتر بود

جام بلا و غصه ها سر ریزتر بود

 

خورشید روی نیزه و افلاک بر خاک

گویی که چشم آسمان ها نیز تر بود

 

این حُرم خورشید است یا گرمای آتش؟

انگار صبر خیمه ها لبریزتر بود

 


شمشیر رنگش سرخ و نیلی خیزران ها

شلاق ها از تیغ و دشنه تیزتر بود

 

گفتند گل روی زمین پس کو گلابش؟

این مرتبه هر گام مرکب ریزتر بود

 

بر آل عصمت رأفتی پیدا نمی شد

شرم و حیا از ارزنی ناچیزتر بود

 

طفلی کنار جسم بابا شکوه می کرد

می گفت خار از تیز دشمن تیزتر بود

 

آخر رضی از اشک خود دریا بسازد

گویی که چشمان خدایش نیز تر بود1و2

 

------------------------------------------

1- این شعر را در مؤسسه شهرستان ادب خواندم و جناب آقای محمد مهدی سیار (چشم - زخم) آن را شعر خوبی دانستند و راجع به ابیاتی از آن نظری داده اند که در ویرایش آن به کار برده شد.

 

2- آبان 1387 /  ذی القعده 1429

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی